۱۳۹۲ آبان ۱, چهارشنبه

وضعیت وخیم زندان‌ها و بازداشتگاه‌ها و تناقض در نظرات مسئولین


فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی مدعی شده که وضعیت بازداشتگاه‌های ایران "بهبود" یافته است. معاون پیش‌گیری از وقوع جرم قوه قضائیه اما نسبت به وضعیت نامناسب زندان‌ها به دلیل "تراکم بیش از حد" ابراز نگرانی می‌کند.
اسماعیل احمدی مقدم، فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی، از تشکیل کارگروه مشترک میان ناجا و قوه قضائیه در مورد وضعیت بازداشتگاه‌ها در ایران خبر داده است.

به گزارش خبرگزاری فارس، فرمانده نیروی انتظامی ادعا کرده است که گزارش هیأت‌هایی که از سوی دستگاه قضایی برای بازدید به بازداشتگاه‌ها رفته بودند حاکی از "بهبود وضعیت بازداشتگاه‌های نیروی انتظامی" بوده است.

این در حالی است که محمدباقر ذوالقدر، معاون اجتماعی و پیش‌گیری از وقوع جرم قوه قضائیه، در روزهای اخیر از وضعیت نامناسب زندان‌ها در اثر تراکم بیش از حد مجرمان خبر داده است.

به گزارش سایت "فرارو"، معاون اجتماعی و پیش‌گیری از وقوع جرم قوه قضائیه از وضعیت زندان‌ها ابراز نگرانی کرده و گفته است: كف‌خوابی، خوابيدن دو يا سه نفر بر روی يک تخت، خوابيدن نوبتی، خواب در راهروها و خواب در پاگردهای پله‌ها امری طبيعی در زندان‌های كشور است.

"
شبی در بازداشتگاه نیروی انتظامی"

در همین زمینه در یادداشتی که چهارشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۲ در سایت "الف" با عنوان "شبی در بازداشتگاه نیروی انتظامی" منتشر شده "یکی از مخاطبان این سایت" به بیان مشاهدات خود از بازداشتگاه‌های نیروی انتظامی پرداخته است.

در این یادداشت درباره جا دادن ۱۵ بازداشتی در یک ون پلیس برای انتقال به دادگاه آمده است: «به نظرم تعداد ۱۵ گوسفند را هم نتوان داخل آن فضا جا داد چه رسد به ۱۵ انسانی که هنوز اتهام آنها ثابت نشده و به قول مامور انتقال نصف‌شان همان شب آزاد خواهند شد. این شیوه جابجایی بازداشت‌شدگان را نه تنها خلاف حقوق انسانی که خلاف حقوق حیوانات نیز می‌دانم و اگر خودم تجربه نمی‌کردم و شخص دیگری این ماجرا را برایم تعریف می‌کرد به هیچ وجه باورم نمی‌شد

نویسنده این یادداشت درباره مشاهدات خود از ضرب وشتم بازداشت‌شدگان نوشته است: شاید تصور کنید خیال‌پردازی نموده و غلو می‌کنم. اما این طور نیست. همان شب فردی را آوردند که ضربات باتوم و شوکر تمام بدنش را رنگین کرده بود. این فرد را که فرزند شهید هم بود (فردای آن روز برادرش کارت بنیاد شهیدش را نشانمان داد) تنها با یک لباس زیر آورده بودند.

نویسنده این یادداشت پس از ثبت مشاهدات خود از وضعیت بغرنج بازداشتگاه‌های جمهوری اسلامی ایران نوشته است: (تازه متوجه شدم که دستگاه‌های اداری ما چه استعداد بی‏‌نظیری برای مخالف‌سازی موافقین و معاندسازی منتقدین دارند و ما بی‌جهت به دنبال دشمن خارجی هستیم). با وجود چنین دوستانی چه حاجت به دشمن خارجی؟

بنا بر معدود آمارهای رسمی که درباره زندانیان در ایران منتشر شده سالانه ۲۰ درصد به شمار زندانیان در ایران افزوده می‌شود.

جمعیت زندانیان ایران در سال ۱۳۹۱ به حدود ۲۵۰ هزار نفر رسید. به گفته معاون قضایی سازمان زندان‌های كل كشور، در سال ۱۳۸۶ تعداد زندانیان ایران ۱۵۸ هزار و ۳۵۱ نفر بود. بر اساس آماری که پیش‌تر خبرگزاری مهر منتشر کرده بود، قبل از انقلاب سال ۱۳۵۷ جمعیت ایران ۳۶ میلیون نفر و شمار زندانیان آن حدود ۱۰ هزار نفر بود. به گزارش‌ سایت "قانون"، جمهوری اسلامی ایران جزو هشت کشور اول دنیا از لحاظ تعداد زندانیان است.
http://wp.sedayemardom.net/?p=10483

افتضاح در حذف یارانه و هدفمندی آن در ایران



بحث حذف یارانه و آزاد سازی قیمتها از زمان دولتهای قبل از احمدی نژاد مطرح شده بود ولی هیچیک از آنان حاضر به انجام این کار نشده بودند و تنها احمدی نژاد بود که این عمل جراحی بزرگ را بر روی  اقتصاد بیمار ایران آغاز کرد. 
یارانه یا سوبسید شکلی از کمک مالی است که به یک تجارت یا بخش اقتصادی پرداخت می‌شود، بیش‌تر یارانه‌ها توسط دولت برای نولیدکنندگان یا توزیع کنندگان در یک صنعت، برای جلوگیری از رکود آن صنعت یا جلوگیری از افزایش قیمت تولیدات آن و یا برای ترغیب به استخدام نیروی کار بیش‌تر اعطا می‌شوند.
که در مورد ایران هیچیک از موارد بالا پس از هدفمندی یارانه ها اتفاق نیفتاد و نتیجه ی عکس داشت.
دولت محمود احمدی نژاد در راستای حذف يارانه ها در بخش های محتلف از جمله بخش حامل های انرژی طرح «هدفمندی يارانه ها» را در سال ۱۳۸۹ به اجرا گذاشت. رئيس ديوان محاسبات کشور در شهريور ۱۳۹۰ گفته بود  از زمان آغاز طرح هدفمند کردن يارانه ها از زمستان سال ۱۳۸۹ تا مردادماه سال ۱۳۹۰  دولت دهم ۱۴ هزار ميلياردو ۸۰۰ ميليون تومان از حساب بانک مرکزی، درآمدهای نفتی و بودجه عمومی کشور برای پرداخت يارانه نقدی هزينه کرد، در سالهای اخير برای اجرای هدفمندی يارانه‌ها پولهای زيادی به‌خلاف قانون از شرکت ملی پالايش و پخش فرآورده‌های نفتی گرفته شد و متأسفانه چون چاره‌ای ندارند امسال هم اين پول را از اين شرکت می‌گيرند.
و خلاصه يک عده آدم که فهم عميقی از اين حوزه نداشتند، به‌خاطر اجرای اهدافی، دستگاه‌های بزرگ بخش انرژی کشور را به آستانه نابودی کامل رساندند، کار اين افراد مثل کسی است که سوار بر يک آمبولانس برای رساندن مريض به مقصد در راه صدها نفر را زير گرفته و کشته و هزاران دست و پا را شکسته است؛ اين دوستان به‌اسم دادن يارانه به مردم دستگاه‌های بزرگ انرژی همچون توانير، شرکت پالايش و پخش فراورده‌های نفتی و شرکت گاز را با تخلف از قانون، نابود کردند.
حال این سوال پیش می آید که آیا اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها شکست خورده است؟
از یک سو دولت نمی‌تواند بهای حامل‌های انرژی را آن‌چنان که پیش‌بینی شده ۳۸ درصد بالا ببرد و از سوی دیگر برابر قانون، دولت موظف است پرداخت یارانه‌ها را تنها از طریق افزایش بهای حامل‌های انرژی تامین کند و نه از منابع دیگر.
با این حال هنوز مشخص نیست کسری پرداخت یارانه‌ها از چه منبعی باید تامین شود. دولت در روزهای گذشته بحث حذف دهک‌هایی را از گیرندگان یارانه‌های نقدی پیش کشیده است. به گزارش تابناک دست کم باید پرداخت یارانه به ۲۲ میلیون ایرانی متوقف شود تا دولت بتواند اجرای این قانون را ادامه دهد.
 مقایسه عملکرد احمدی نژاد با یک پزشک زمان ناصرالدین شاه:
دکتر «محمد خان کفری» از فرنگستان برگشته بود. آن زمان اواخر دوران سلطنت ناصرالدین شاه بود. می گفتند دکتر از فاکولته طب پاریس فارغ التحصیل شده است. «لذت الدوله» سوگلی ناصرالدین شاه از درد شکم رنج می برد. او پس از انیس الدوله، شکوه الدوله، امین اقدس، عایشه خانم یوشی،  لیلی خانم یوشی،باغبانباشی خانم و بدرالسلطنه، از زنان مورد علاقه اعلیحضرت بود. بصورت استثنایی اجازه داده شد دکتر محمد خان کفری  (چون در فرانسه زیاد مانده بود و حرفهای بی قاعده می زد،  او را کفری می خواندند) خانم را معاینه کند. و «لذت الدوله» را معاینه کرد و تشخیص داد خانم سنگ کلیه دارد و باید جراحی شود.
دکتر «تولوزان» و ده ها دکتر خارجی دیگر گفتند عمل جراحی خطرناک است.  خانم باید فقط با دوا معالجه شود و به تدریج حتی دکتر «اسکات»  و دکتر «لیندلی» و دکتر «سادوسکی» پیشنهاد کردند، خانم به فرنگستان  فرستاده شود اما دکتر «کفری» زیربار نرفت و اطمینان داد.
خانم را به مریضخانه ناصری (همین بیمارستان سینا) بردند.  دکتر کفری، دو ساعت وی را جراحی و سنگ کلیه را خارج کرد. شاه و درباریان و خانمهای حرم در اتاق مجاور مشتاقانه و با بی صبری  در انتظار پایان آن لحظات جان سوز بودند. سرانجام دکتر از اتاق خارج شد.
چشمهایش از شوق برق می زد، بی اختیار می خندید بشکن میزد شاه و وزیر اعظم امین السطان جلو رفتند. شاه پرسید: ها؟! دکتر جان، چی شد؟ مریضه عمل شد؟
 گفت: بله، قربان تمام شد. الحمدلله به میمنت و مبارکی عمل انجام  و سنگ حجیم خارج شد. سپس یک قلوه سنگ چندین مثقالی متبلور  که خون آن را شسته بودند و در مشتش بود، (لابد برای اینکه از شاه مشتلق بگیرد) به شاه نشان داد و حدود  یک ربع ساعت درباره بزرگی آن و حجم و وزنش و اینکه مانندش  در اروپا دیده نشده است، صحبت کرد و افزود: دلم می خواهد آن را به اکسپوزسیون جهانی پاریس بفرستم تا همه اطبا و جراحان  تماشا کنند و شاخ در آورند. قربان! ملاحظه فرمایید، چقدر سنگین است؟  پدرم درآمد تا این عمل بی سابقه را به پایان برسانم. شاه گفت: ان شاء ا...، مریض که به هوش می آید؟ طبیب جان! امان از عنایت خاص ما به این علیامخدره،  این اواخر خیلی ضعیف و نحیف شده بود. دکتر گفت: الحمدلله دیگر آن ضعف و نحیفی برطرف شده و صورت آن به حدی می درخشد که باور بفرمایید، شبیه فرشتگان شده اند، قبله عالم! بفرمایید داخل جنازه آن مرحومه را ملاحظه فرمایید و فاتحه ای برای روح تازه درگذشته بخوانید. ایشان با تن در دادن  به این عمل جراحی سخت، خدمت بزرگی به عالم بشریت فرمودند.  خدا بیامرزدشان و از گناهان کرده و ناکرده آن عفیفه در گذرد! ناصرالدین شاه ابتدا متوجه مفهوم سخنان دکتر کفری نشد.  گفت: چه می گویی؟ از کی حرف می زنی؟ میت و درگذشته چیست؟  کی مریضه به هوش می آید؟ مرتیکه! جوابم را بده، لذت الدوله چه شد؟ دکتر کفری نگاهی به شاه کرد و نگاهی به حاضران و گفت: قربان! به سنگ کلیه نگاه کنید. تاکنون هیچ جراحی از زمان بقراط حکیم و جالینوس تا امروز نتوانسته چنین سنگی از کلیه انسان درآورد. عمل بزرگی بود و علمای فرنگستان مبهوت می شوند. البته مریضه زیر عمل تاب نیاورد و فوت فرمود، خدا بیامرزدش!!
اکنون وضع اقتصادی ایران هم با توجه به شاهکارهای جمهوری اسلامی همینگونه است و هر روز این دولت کسری بودجه دارد و مردم باید وضعیت بد اقتصادی را تحمل کنند تا شاید کسری بودجه از این بیشتر نشود، که با در نظر گرفتن دزدی ها و اختلاس های آتی بعید به نظر میرسد.
و شاید تنها باید فاتحه ای برای اقتصادی که جمهوری اسلامی برای مردم درست کرده خواند.

۱۳۹۲ مهر ۲۶, جمعه

در انتظار مرگ مجدد پدر



در حالی که چند روزی بیشتر از روز جهانی مبارزه با اعدام (10 اکتبر) نمیگذرد و اعدامها در ایران بصورت علنی و مخفیانه همچنان ادامه دارد در میان خبر ها میخوانیم :
مرد ﺍعدﺍمی که در بجنورد زنده شد دوباره اعدام می‌شود
مرد ﺍعدﺍمی در بجنورد پس ﺍز ۲۴ ساعت زنده شد، اما مقام‌های قضایی می‌گویند چون دادگاه انقلاب او را به «مرگ» محکوم کرده است و نه فقط «اعدام»، این متهم بار دیگر اعدام خواهد شد.
 این مرد سی و هفت ساله که «علیرضا- م» نام دارد از سوی دادگاه انقلاب به اتهام قاچاق مواد مخدر به اعدام محکوم شده بود، و روز چهارشنبه در زندام مرکزی بجنورد اعدام شد، اما  یک روز پس از اجرای حکم در زندان بجنورد و تحویل جسد به پزشکی قانونی، در میان ناباوری در سردخانه پزشکی قانونی زنده و به بیمارستان منتقل شد.

جام جم نوشته است که علیرضا پس از برگزاری مراسم اعدام در زندان مرکزی بجنورد ۱۲ دقیقه بالای دار ماند و «با پایین آوردن پیکر محکوم از طناب دار، پزشک مستقر در محل مرگ او را تائید کرد» و پس از آن «جسد به پزشکی قانونی منتقل شد تا صبح روز بعد تحویل بستگانش شود»، اما صبح پنج‌شنبه یکی از کارگران سردخانه پزشکی قانونی در حال بیرون کشیدن اجساد و آماده کردن آنها برای تحویل به بستگان‌شان بوده که در یک لحظه با دیدن بخاری که مقابل بینی یکی از اجساد در زیر نایلون به وجود آمده بود، دچار وحشت شده و متوجه می‌شود، او همان مرد اعدامی است که هنوز نفس می‌کشد.

این روزنامه گزارش داده است که پس از اطلاع مقام‌های پزشکی قانونی این مرد اعدامی بلافاصله به «بیمارستان امام علی بجنورد» منتقل شد و پزشکان اقدامات لازم برای نجات او را انجام دادند.

یکی از پرستاران بیمارستان امام علی بجنورد به  روزنامه جام جم گفته است: «با انتقال مرد زندانی به بیمارستان، اقدامات درمانی آغاز شد و هر روز شرایط جسمی وی بهتر از روز قبل می‌شود» و هم اکنون در بخش مراقبت‌های ویژه این بیمارستان بستری است.

اعضای خانواده مرد اعدامی نیز به روزنامه جام جم گفته‌اند: وقتی به ما اطلاع دادند علیرضا در زندان مجازات شده، خود را برای تحویل گرفتن جسد و برگزاری مراسم آماده می‌کردیم و وقتی برای تحویل گرفتن جسد به پزشکی قانونی رفتیم، باور نمی‌کردیم او بار دیگر زنده شده باشد و اکنون از این اتفاق بیش از همه دو دختر این فرد خوشحال هستند.
اما خوشحالی این دو دختر زیاد طول نکشید و اصولا در جمهوری اسلامی کسی نباید خوشحال باشد چه برسد به اینکه خوشحالیش ادامه هم داشته باشد.
حال این دو دختر که یک بار غم مرگ پدر را چشیده اند باز هم باید منتظر بمانند تا پدرشان را دوباره اعدام کنند، و علیرضا بعد از تحمل 3 سال زندان و یک بار تجربه ی اعدام شدن و تحمل زجر جان دادن، باز هم باید در زندان بماند و تا فرارسیدن لحظه ی  دومین اعدام خود روز شماری کند.
تصورشم هم دردناک و عذاب آور است ،گویا جمهوری اسلامی تشنه ی اعدام کردن مردم ایران به هر دلیلی است.
( دو بار اعدام براي يك نفر) حتی شنیدن این جمله هم انسان را آزار میدهد،این هم یک رکورد جدید و افتخار آمیز دیگر در جمهوری اسلامی میباشد.
این رژیم اصلاح پذیر نیست و جنبش بنفش و كليدبدستان و... فقط وسیله ای برای حفظ حیات این رژیم فاسد و خونخوار میباشد و مردم ایران راهی جز سرنگونی این رژیم ندارند.

میلاد اسماعیلی




۱۳۹۲ مهر ۲۴, چهارشنبه

رابطه با آمریکا یا راهی برای حفظ حیات ر‍ژیم جمهوری اسلامی…؟! (میلاد اسماعیلی)

در طول ۳۴ سال گذشته در هر مراسم و یادبود و راهپیمایی و جشن و… که توسط جمهوری اسلامی برگذار میشد، یکی از اساسی ترین و مهمترین شعارها، شعار مرگ بر آمریکا بود.این شعار اولین بار در زمان انقلاب سال ۵۷ ایران و سال‌های پس از آن توسط هواداران روح الله خمینی رواج یافت. تا جایی که برخی مقامات ایران، همانند علی اکبر محتشمی شعار مرگ بر امریکا را ((سیاست خارجه ایران)) اعلام کردند…
Untitled
و سید علی خامنه ای خطاب به مردم ایران و رسانه ها اعلام کرد:
کسی مرگ بر آمریکا را به ملت ایران یاد نداد، مرگ بر آمریکا از اعماق جان یکایک مردم برآمد.و حتی در جمهوری اسلامی روزی برای گرامیداشت حمله به سفارت امریکا در تهران،تحت عنوان تسخیر لانه ی جاسوسی در نظر گرفته شده، که به آن «روز مرگ بر آمریکا» گفته شده‌ است.حال چه شده که این رژیم خواستار برقراری رابطه با آمریکا گشته و افرادی مثل هاشمی و خاتمی که هر وقت جمهوری اسلامی به بن بست میخورد، وارد عمل میشوند دست به کار شده اند و این بار آقای هاشمی با بیان خاطره ای از خمینی عنوان میکند:
بنیان‌گذار جمهوری اسلامی در اواخر دوران زندگانی خود قصد حذف این شعار را داشت.و قائم مقام مؤسسه تنظیم و نشر آثار آیت‌الله خمینی صحت خاطره هاشمی رفسنجانی در مورد موافقت بنیانگذار جمهوری اسلامی با حذف شعار مرگ بر آمریکا را تأیید میکند.حمید انصاری (قائم مقام مؤسسه تنظیم و نشر آثار آیت‌الله خمینی) در گفت‌وگو با پایگاه اینترنتی “جماران” تأیید می‌کند که نامه‌ای دست‌نویس در ۴ صفحه به تاریخ ۴ فروردین ۱۳۶۶ در بایگانی اسناد موسسه تنظیم آثار آیت‌الله خمینی وجود دارد.
“دوگانگی نیروهای نظامی و چند گانگی نیروهای انتظامی”، “مشخص‌نبودن مرز سنت‌های شرعی با سنت‌ها و عادات عرفی”، “ابهامات در سیاست خارجی و رابطه با دولت‌های بزرگ خصوصا آمریکا” و “نواقص و ابهامات موجود در قانون اساسی” چهار موردی هستند که اکبر هاشمی رفسنجانی در نامه خصوصی خود به آیت‌الله خمینی، خواستار تعیین تکیلف برای آنها شده است.به گفته انصاری، به برخی از خواسته‌های رفسنجانی در قالب ابلاغیه‌های دیگری پرداخته شده و بعضی از موارد نیز مسکوت گذاشته شده‌اند (که دلیل آن ممکن است مخالفت امام با آن نظر و پیشنهاد باشد و یا مناسب ندیدن زمان برای طرح و اقدام).
وی در عین حال اضافه می‌کند که آیت‌الله خمینی با وجود آن‌که به نامه یادشده پاسخ مکتوب نداده، اما “مجموع مواضع” او در سال‌های ۱۳۶۶و ۶۷خورشیدی نشان می‌دهد که بنیانگذار جمهوری اسلامی “شرایط آن زمان را برای طرح این پیشنهاد [رابطه با آمریکا] و اقدام عملی برای آن مناسب نمی‌دانسته است.
و از طرفی هم سید علی خامنه ای در آذر ماه سال نود و یک اعلام کرده بود:
نبود رابطه‌ى با آمریکا براى ما مفید است.آن روزى که رابطه‌ى با آمریکا مفید باشد، اول کسى که بگوید رابطه را ایجاد بکنند، خود بنده هستم.
در همین روزهای اخیر، شمار اظهارنظرهای قابل تأمل از تریبون‌های رسمی جمهوری اسلامی (ازجمله و به‌ویژه نمازجمعه)، و نیز ملاحظاتی که برخی شخصیت‌های مهم حکومت یا چهره‌های همسو با اقتدارگرایان (دیدگاه‌های کسانی چون: رییس قوه قضاییه، فرمانده کل سپاه، فیروزآبادی و نقدی و مهدی طائب) ابراز کرده‌اند، به‌قدر لازم موید این ادعاست که اطرافیان رهبر جمهوری اسلامی و همراهان حکومت، از «تصمیم» اتخاذ شده برای تغییر نحوه‌ مواجهه با غرب ـ و به‌خصوص واشینگتن ـ مطلع‌اند؛ و افزون بر آگاهی از «وضع» جدید، در مقام همراهی با آن برآمده و به تبیین و تبلیغ راهبرد جدید همت گمارده‌اند.
این رژیم برای حفظ حیات خود دست به هر کاری میزند و این بار حفظ حیات رژیم را در برقراری رابطه با آمریکا دانسته و در این راه هم دست به هر کاری میزند، از ساختن خاطره گرفته تا کشمکشهای دروغین و کاذب بین سران مذهبی و دولتی تا بتواند با فریب اذهان عمومی عمر خود را تداوم بخشد.
- See more at: http://keyhanenovin.com/1392/07/%d8%b1%d8%a7%d8%a8%d8%b7%d9%87-%d8%a8%d8%a7-%d8%a2%d9%85%d8%b1%db%8c%da%a9%d8%a7-%db%8c%d8%a7-%d8%b1%d8%a7%d9%87%db%8c-%d8%a8%d8%b1%d8%a7%db%8c-%d8%ad%d9%81%d8%b8-%d8%ad%db%8c%d8%a7%d8%aa-%d8%b1/#sthash.hJX5NsxX.dpuf

غسل تعمید میلاد اسماعیلی milad esmaeili baptism

۱۳۹۲ مهر ۱۸, پنجشنبه

مبارزه با اعدام

میلاد اسماعیی
October 10, 2013
اعدام نوعی کیفر و مجازات و به عبارتی دیگر اشد مجازات برای محکوم است. این کیفر یکی از موارد پیش بینی شده در قانون برخی کشورهاست که در آن به حکم قانون و بر اساس حکم دادگاه -عمومی، جنایی، نظامی،سیاسی و غیره- زندگی یک انسان سلب می‌شود. عربستان سعودی، چین، آمریکا، عراق و ایران دارای بالاترین آمار اعدام در جهان هستند.

وقتى به صحنه دنيا و ميزان قتل و اعدام نگاه ميکنيد، ميبينيد برخلاف توجيهات رسمى که اعدام را "روشى براي مصونيت جامعه از قاتلين و جنايتکاران" ميداند، عمده اعدامها و گرفتن آگاهانه و عامدانه جان شهروندان به دلائل ديگرى صورت ميگيرد. به "جرم" آزاد بودن، تن ندادن به فعال مايشائى شوونيسم مردسالار، گردن نگذاشتن به آتوريته دولت و قدرت فائقه و يا مراجع مذهبى و عشيره اى و قومى. توجيه کلاسيک اعدام، يعنى روشى "برای مقابله با جرم و جنايت"، پوچ است. توجیه قاتلین است. واقعیات و آمار جرم و جنایت نشان میدهد که این روش و توجیه سیاسی آن شکست خورده است. آمريکا نمونه گويائى است. حتی اگر اين روش از نظر آمارى مطلوبيت خود را هم نشان ميداد، باز هم نباید تردیدی در مخالفت با نفس مجازات اعدام بخود راه میدادیم. نفس وجود اعدام و توجيه قانونى و دولتى آن توسط طبقات حاکم و نفس غير حساس بودن به کشتن عامدانه مردم از جانب هر نيروى غیر دولتی، به معنی تائید و پذيرش آگاهانه چرخه خشونت و آدمکشی در مغز استخوان مناسبات اجتماعی است. باید با اعدام على الاصول مخالف بود، مهم نيست مجرى آن دولت است يا نيروئى غير دولتى.
هيچ کس، هيچ دولت، هيچ نيروى سياسى، هيچ دستگاه مذهبى، هيچ نهاد و مرجعى را مجاز نميدانيم که از گرفتن جان انسانها بعنوان يک "حق" استفاده کند يا حتی بطور ضمنى و تبصره ای از این "حق" برخوردار باشد.
اما ما در کشور عزیزمان ایران از ابتدای روی کار آمدن رزیم جمهوری اسلامی تا کنون هر روزه شاهد اعدام و کشته شدن مردم هستیم و با توجه به سخنان خمینی بنینگذار این حکومت انتظار دیگری هم از این حکومت نمیتوان داشت:
خمینی در اولین تابستان پس از پیروزی انقلاب در سخنرانی روز قدس (۲۶ مرداد ۵۸)، بعد از بستن روزنامه آیندگان، از اینکه چوبه‌های دار را در میدان‌ها و معابر عمومی برقرار نساخته بود، اظهار پشیمانی و توبه می‌کند.
(اگر ما از اول که رژیم فاسد را شکستیم و این سد بسیار فاسد را خراب کردیم به طور انقلابی عمل کرده‌ بودیم و قلم تمام مطبوعات مزدور را شکسته بودیم و تمام مجلات فاسد و مطبوعات فاسد را تعطیل کرده بودیم و رؤسای آن‌ها را به محاکمه کشیده بودیم و حزب‌های فاسد را ممنوع اعلام کرده بودیم و رؤسای آن‌ها را به جزای خودشان رسانده بودیم و چوبه‌های دار را در میدان‌های بزرگ برپا کرده بودیم و مفسدین و فاسدین را درو کرده بودیم، این زحمت‌ها پیش نمی‌آمد)
کیهان ۲۷ مرداد ۵۸
و از همان ابتدا از اعدامهای گروهی سال 67 گرفته تا به امروز در اعدام و کشتن مردم آزادی خواه کوتاهی نکرده اند و همچنان هم ادامه خواهند داد، و این حکومت اصلاح ناپذیر تا حکومت میکند ما باید شاهد اعدام باشیم.

میلاد اسماعیی

دو سازمان حقوق بشری: ثبت رکورد تازه‌ از تعداد اعدام‌ها در ایران



کمپین بین‌المللی حقوق بشر در ایران و مرکز اسناد حقوق بشر ایران می‌گویند که مقامات ایرانی رکورد تازه‌ای در تعداد اعدام‌ها ثبت کرده‌اند و از زمان تحلیف حسن روحانی تاکنون دست‌کم ۱۲۵ حکم اعدام اجرا شده‌ است.
در خبری که روز سه‌شنبه، ۱۶ مهر، در وب‌سایت کمپین بین‌المللی حقوق بشر منتشر شده آمده‌ است که «در دو هفته بین ۲۰ شهریورماه تا سوم مهرماه، مقامات ایرانی با ثبت یک رکورد تازه در اعدام مجرمان، ۵۰ تن را به خاطر جرائم مرتبط با مواد مخدر اعدام کرده‌اند».

این خبر می‌افزاید که «از زمان تحلیف حسن روحانی در تاریخ ۱۳ مرداد سال جاری تاکنون حداقل ۱۲۵ حکم اعدام اجرا شده است و ده‌ها زندانی دیگر نیز محکوم به اعدام شده‌اند یا در انتظار اعدام به سر می‌برند».

این دو نهاد حقوق بشری با ذکر این‌ که «در ایران تعداد سرانهٔ اعدام سالیانه بیش از هر کشور دیگری در جهان است» می‌گویند که تاکنون در سال ۲۰۱۳ (از ۱۲ دی ۱۳۹۱ تاکنون)، ایران «بیش از ۴۰۲ نفر» را اعدام کرده است.

آن طور که در این بیانیه آمده است، ایران همچنین ده‌ها مورد از این اعدام‌ها را در ملاء عام انجام می‌دهد، «به نحوی که ۵۳ مورد از این اعدام‌ها در ملاء عام صورت گرفته است».

بنا بر این خبر، از مجموع ۵۵ نفری که در ماه گذشته در ایران اعدام شده‌اند محکومیت ۲۵ نفر از آنها به خاطر جرائم مربوط به مواد مخدر بوده‌ است.

این دو نهاد روند اعدام‌ها در ایران را فزاینده خوانده‌ و آن را با وعده‌های اعلام‌شده حسن روحانی، رئیس جمهور جدید ایران، مبنی بر «ایجاد تغییرات و اصلاحات در زمینه حقوق ملت» مغایر می‌دانند.

روند «ناعادلانه» دادرسی
کمپین بین‌المللی حقوق بشر در ایران در ادامه این خبر در وب‌سایت خود می‌نویسد که در ایران «نگرانی‌های جدی در خصوص حقوقِ قانونی قابل دسترسی متهمان در پرونده‌های اعدام وجود دارد».

این خبر می‌افزاید: «بسیاری از متهمان به روند عادلانه دادرسی دسترسی ندارند و به مشاوره حقوقی نیز دسترسی مکفی ندارند. علاوه بر این، استانداردهای جمع‌آوری و بررسی مدارک و شواهد در این محاکمات، به خصوص در مواردی که توسط قوه قضاییه ایران “جرائم امنیتی” تشخیص داده می‌شوند، بسیار پایین‌تر از عرف بین‌المللی است.»

به نوشته این دو نهاد حقوق بشری، «نگرانی مداومی نیز وجود دارد که مجازات اعدام به عنوان ابزاری برای ساکت کردن اعتراضات سیاسی، به‌خصوص علیه اقلیت‌های قومی استفاده می‌شود.»

این خبر می‌افزاید: «برای نمونه در مورد شش فعال سنی کرد و چهار مرد عرب ایرانی که احکام اعدام آنها اخیرا توسط دیوان عالی کشور تایید شده و این افراد در حال حاضر هر لحظه با خطر اعدام روبه‌رو هستند.»

گیسو نیا، مدیر مرکز اسناد حقوق بشر ایران، می‌گوید که «مجازات اعدام به صورت نامتناسبی اقوام اقلیت و فقرای ایران را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد».

در تاریخ ۲۸ شهریور سال جاری، مولانا عبدالحمید، امام جمعهٔ مسلمانان سنی، در نامه‌ای خطاب به آیت‌الله علی خامنه‌ای رهبر ایران از وی خواست تا اعدام ۲۶ کرد سنی ایرانی دیگر که در زندان رجایی‌شهر به سر می‌برند را متوقف سازد.

سازمان عفو بین‌الملل خردادماه سال جاری گزارشی از اعدام‌ها در جهان منتشر کرد که بر اساس آن در سال ۲۰۱۲، سال گذشته میلادی، ۳۱۴ تن در ایران اعدام شده‌اند، اما آن طور که عفو بین‌الملل می‌گوید با احتساب دست‌کم ۲۳۰ مورد اعدام پنهانی، شمار اعدام‌ها در ایران به بالای ۵۰۰ مورد می‌رسد.