۱۳۹۱ آذر ۱۰, جمعه

رویای تشکیل کشور فلسطین محقق شد؛ ۱۳۸ رای موافق برای ارتقای جایگاه


 فلسطین به عنوان “کشور” غیرعضو ناظر در سازمان ملل به رسمیت شناخته شد


اعضای سازمان ملل متحد با ۱۳۸ رای موافق در برابر نه رای مخالف با ارتقاء وضعیت تشکیلات خودگردان فلسطینی از “نهاد ناظر” به “کشور ناظر غیر عضو” موافقت کردند.
پذیرفته شدن فلسطینی‌ها به عنوان کشور ناظر غیرعضو، به ‌آن‌ها امکان تاثیرگذاری بر مناسبات سیاسی و شرکت در نهادهای جهانی، از جمله دیوان لاهه را می‌دهد. در عین حال که سکوی پرشی است برای رسیدن به عضویت کامل.
۴۱ عضو سازمان ملل متحد چون آلمان هم امروز از دادن رای مثبت یا منفی خودداری کردند.
آمریکا، کانادا، اسراییل، چک، پاناما، پالااو، جزایر مارشال، نااورا، میکرونزیا به این مصوبه رای منفی داده اند.
بی بی سی گزارش داد که محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطینی روز پنچشنبه با حضور در مقر سازمان ملل متحد در نیویورک و در حالی که در مجمع عمومی این نهاد بین المللی حضور داشت، درخواست فلسطینی ها را رسما مطرح کرد.
آقای عباس در نشست امروز سازمان ملل متحد گفت: “باید اینجا بار دیگر هشدارمان را تکرار کنیم؛ فرصت درحال از دست رفتن و مهلت به سرعت به سرمی آید. کاسه صبر پرتر می شود و امیدها کمرنگ. آدم های بی گناهی که جانشان را در بمباران های اسرائیل از دست داده اند – بیش از ۱۶۸ شهید در غزه که بیشترشان کودکان و زنان و ۱۲ عضو یک خانواده، خانواده دعلو بودند – یادآور دردناک این موضوع برای جهان است که این اشغال نژادی و استعماری یک راه حل مبتنی بر پیدایش دو کشور و چشم انداز تحقق صلح را به گزینه ای خیلی دشوار، اگر نه غیرممکن، بدل می کند.”
از پیش هم انتظار می‌رفت بین ۱۳۰ تا ۱۵۰ کشور با وجود مخالفت‌ شدید اسرائیل و آمریکا به این درخواست رای مثبت بدهند.
به این ترتیب، ‌برای اولین بار رتبه فلسطین در سازمان ملل متحد با جایگاه واتیکان برابر خواهد شد. این ترفیع به ظاهر کوچک می‌تواند برای اسرائیل پیامدهای جدی داشته در پی داشته باشد.
حالا طرف فلسطینی قادر خواهد بود تا در برابر ساخت و سازها در کرانه غربی رود اردن و بسیاری از موارد اختلافش با اسرائیل به نهادهای بین المللی شکایت کند.
تصاویر زنده تلویزیونی از رام الله لحظاتی پس از تصویب درخواست تشکیلات خودگردان فلسطینی، از جشن و سرور فلسطینیان در خیابان ها حکایت دارد.
این رای گیری در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در روزی اتفاق افتاد که ۶۵ سال پیش مصوبه دیگری موجب شکل گیری کشور اسرائیل شده بود.
در ۲۹ نوامبر سال ۱۹۴۷ این مجمع با تصویب قطعنامه ۱۸۱ به تقسیم فلسطین به دو کشور مجزا برای یهودیان و اعراب ساکن آن رای داد، قطعنامه‌ای که کشورهای عرب آن را رد کردند.
کشورهایی چون آمریکا، کانادا و دیگر مخالفان رای گیری امروز می گویند ارتقای وضعیت تشکیلات فلسطینی نباید به روند مذاکرات صلح و توافقات میان اسرائیل و فلسطینی ها در جریان توافقنامه ۱۹۹۳ اسلو آسیب بزند.

MUST SEE. Germany Berlin 28.11.2012 Brave Iranians attack IRI embassy in...

۱۳۹۱ آذر ۹, پنجشنبه

وقتی رییس‌جمهور سابق هم دشمن‌ عاشورا معرفی می‌شود!

بهار نیوز می نویسد :
در میان تعجب و حیرت بینندگان سیمای ملی و در رپرتاژی سیاسی که دوشنبه شب در کلیه بخش‌های خبری همه شبکه‌های صدا و سیما و یصورت ویژه پخش شد، به بهانه حوادث سال ۸۸ بار دیگر شدیدترین حملات علیه چهره‌های شاخص اصلاح‌طلبان صورت گرفت.

به گزارش بهارنیوز؛ در این گزارش ۱۰ دقیقه‌ای با پخش صحنه‌های گزینش شده و تحریک‌آمیزی از حوادث پس از انتخابات سال ۸۸ و ربط دادن آنها به عناصر سیاسی و رسانه‌ای خارج از کشور و حتی شیمون پرز (رییس‌جمهور اسراییل)، باراک اوباماو ...سعی وافر شده بود تا در کنار تصاویر  دو کاندیدای معترض انتخابات دوره قبلی، روی تصویر سیدمحمد خاتمی نگاه و میکس ویژه و حتی پررنگتری اعمال شود که البته و حتما هیچ ارتباطی هم با انتخابات آینده ریاست‌جمهوری ندارد! (حاشا و کلا!)


همچنین در تصاویر پخش شده عکس سایر روحانیون اصلاح‌طلب همچون موسوی خویینی‌ها، عبدالله نوری و ... نشان داده شد و گوینده گزارش مدام این سوال را آنهم پس از حدود ۴ سال تکرار می‌کرد که چرا این افراد تاکنون از رفتار خود پوزش نخواسته و توبه‌نامه تنظیم نکرده‌اند؟

در همین رابطه، یکی از کاربران با ارسال ایمیلی به سایت نوشت: «در بخش های خبری دوشنبه تهمت‌های وحشتناکی به آقای خاتمی زده شد تا جایی که ایشان را در برابر امام حسین (ع) قرار دادند! از شما تقاضا دارم برای حفظ آبروی ایشان مقاله‌ای نوشته و به طور مفصل این اقدام را تحلیل و محکوم کنید و همچنین این اقدام مسئولان رسانه ملی را (که حتما در آستانه انتخابات برای بردن آبروی طرف مقابل بوده و از طرفی با توجه به فعالیت جناب خاتمی در عرصه انتخابات) دقیقا حرکتی سازماندهی شده علیه شخص خاتمی بوده که اخیرا از احتمال کاندیداتوری‌اش نگرانی‌های وسیعی در بین اصولگرایان و دوستان حاج عزت ا... ضرغامی (رییس صدا و سیما) پدیدار شده که این رپرتاژ ظاهرا هشداری به شخص خاتمی بوده است که خوب حواس ششگانه‌اش جمع باشد که هوس آمدن به میدان رقابت را داشته باشد، توپخانه آماده شلیک است و این هم اولین سیگنال ارسالی!»
اما فارغ از این نحوه رقابت نابرابر و ناعادلانه در دعوای چندش‌آور سیاسی واقعا هزینه کردن از مقدسات و اعتقادات دینی مردم همچون عاشورا و امام‌حسین (ع) قرار است تا کجا ادامه یابد تا آقای ضرغامی و همفکرانش در رسانه ملی از آن سیراب شوند؟
آقای ضرغامی خوب بود به جای تهیه این فیلم اختلاف برانگیز و تحریک کننده از عاشورای 4 سال پیش که طی آن حتی رییس‌جمهور روحانی 8 سال مملکت که فرزند یک آیت‌الله و مرجع خوشنام و نیکوسرشت شیعه به شمار می‌رود و حتی دشمنانش هم به اخلاق و شخصیت والای روحانی‌اش اعتراف دارند را مخالف عاشورا و اباعبدالله الحسین (ع) معرفی می‌کنید!! به مدیران سیاسی خود سفارش می‌کردید طی همین روزهای عزیز اخیر سال 91 (تاسوعا و عاشورای امسال) سری به خیابان‌های تهران و همچنین جاده‌های منتهی به پایتخت می‌زدند، زیرا می‌توانستند حداقل فیلم‌ها و گزارش‌هایی هشداردهنده را به مسئولان کشور ارائه دهند تا شاید تلنگری به بسیاری از مسئولان به خواب رفته کشور باشد که دریابند مشکلات عدیده اقتصادی، اجتماعی و اختلافات و انفعال سیاسی جامعه چه تبعات منفی و ویرانگری بر اعتقادات ریشه‌ای مردم گذاشته است.
به واقع جای این سئوال مطرح است که آیا قرار است رسانه ملی باز هم با همان نگاه و شیوه سنتی و یکسویه به استقبال انتخابات خردادماه آینده برود؟

۱۳۹۱ آذر ۸, چهارشنبه

رئیس اورژانس: بروز عوارض جسمی برای کارکنان یک مرکز هسته‌ای در اصفهان


رئیس اورژانس ایران گفته است برای کارکنان یک مراکز هسته‌ای در اصفهان «عارضه‌هایی پیش آمده است». او گفته که همه واحدهای اورژانس پزشکی ایران باید آماده «مقابله با حوادث هسته‌ای» باشند.

رئیس مرکز مدیریت حوادث و فوریت‌های پزشکی ایران روز سه‌شنبه ۷ آذر در گفت‌وگو با خبرگزاری مهر گفته است: «برای کسانی که در مناطق هسته‌ای مثل یو سی اف (مرکز فرآوری اورانیوم) اصفهان بوده‌اند، عارضه‌هایی پیش آمده که تحت درمان قرار گرفته‌اند.»


غلامرضا معصومی درباره زمان بروز این عوارض جسمی توضیحی نداده است اما در عین حال گفته است: «هنوز اتفاقی در خارج از محیط‌های خاص اتمی نداشته‌ایم.»


آقای معصومی به تشکیل «اورژانس هسته‌ای» در ایران اشاره کرده است و آن را شامل ارائه خدماتی دانست که «متعاقب مسائل هسته‌ای» پیش می‌آید.


رئیس اورژانس ایران گفته است که که این مرکز در دو سال گذشته واحدهای اورژانس پزشکی را برای مقابله با این حوادث هسته‌ای آموزش داده است.


غلامرضا معصومی گفته است در این باره در استان‌هایی از ایران که فعالیت‌های هسته‌ای در آنها جریان دارد، مرکز اورژانس ایران «قوی‌تر» فعالیت می‌کند.


رئیس مرکز مدیریت حوادث و فوریت‌های پزشکی ایران گفته است که آمادگی «اورژانس هسته‌ای» کشور، «خیلی بیشتر از موارد نشت است». او تاکید کرده است که تاکنون مشکلی در زمینه نشت در مراکز هسته‌ای ایران پیش نیامده است.


خبرگزاری نیمه‌رسمی مهر ساعتی پس از انتشار این خبر، آن را از روی وبسایت خود حذف کرده است.


سه مرکز هسته‌ای در اصفهان فعالیت می‌کنند. مرکز پردازش اورانیوم یو سی اف اصفهان از جمله مراکز هسته‌ای اصلی ایران است که زیر نظر آژانس بین‌المللی انرژی اتمی فعالیت می‌کند اما تاکنون مقامات ایرانی یا مقامات این آژانس درباره بروز چنین مشکلاتی برای کارمندان یا ساکنان مناطق اطراف این مرکز هسته‌ای سخنی نگفته‌اند.


کارخانه فرآوری اورانیوم اصفهان در ماه ژوئن سال ۲۰۰۶ میلادی رسما آغاز به کار کرد.
در این مرکز هسته‌ای، کیک زرد به گاز هگزا فلورید اورانیوم تبدیل می‌شود که خوراک اصلی مراکز غنی‌سازی اورانیوم در ایران است.

پیش از این در ۱۱ مهرماه رئیس مرکز فوریت‌های پزشکی استان اصفهان خبر داده بود که نخستین اورژانس هسته‌ای ایران در این استان راه‌اندازی می‌شود.

حمید اسماعیلی در این باره گفته بود که با توجه به حضور صنایع هسته‌ای در این استان، اصفهان باید از «آمادگی کامل در مقابل حوادث» برخوردار باشد.




فرمانده پلیس : ماموران هیچ‌گونه رفتار منجر به مرگ ستار بهشتی انجام نداده‌اند


فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی در موضع‌گیری تازه‌ای درباره مرگ ستار بهشتی گفته است «ممکن است قصورهایی در هنگام بازداشت و نگهداری ستار بهشتی رخ داده باشد» اما «هیچ انگیزه‌ای برای قتل او وجود نداشته است». او همچنین گفته که ممکن است محل نگهداری ستار بهشتی «استاندارد نبوده باشد».
 
اسماعیل احمدی مقدم روز سه‌شنبه ۷ آذر درباره پرونده مرگ این وبلاگ‌نویس گفته است که «مهم‌ترین سناریوی مرگ ستار بهشتی ممکن است شوک روحی روانی او در زمان نگهداری در زندان اوین باشد».
 
ستار بهشتی، وبلاگ‌نويس و فعال کارگری منتقد حکومت، روز ۹ آبان توسط پليس سايبری ايران (فتا) به اتهام «اقدام عليه امنيت ملی از طريق فعاليت در شبکه اجتماعی» بازداشت شد و پنج روز بعد در زندان درگذشت.
 
به گفته رئیس پلیس ایران، «هیچ‌کدام از موارد مربوط به نیروی انتظامی دلیل مرگ ستار بهشتی نبوده است و هیچ گونه پارگی در اثر ضربه یا مسمومیت علت مرگ نبوده است.»
 
فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی گفته است که «ماموران پلیس هیچ‌گونه رفتار منجر به مرگی در قبال ستار بهشتی انجام نداده‌اند» و در عین حال اضافه کرده که «ممکن است محل نگهداری ستار بهشتی استاندارد نبوده باشد».

پیش از این در مرداد سال ۱۳۸۸ و در پی جان‌باختن عده‌ای از معترضان بازداشت‌شده ایرانی در بازداشتگاه کهریزک در جنوب تهران، اعلام شده بود که آن بازداشتگاه نیز «استاندارد نبوده است».
 
یک روز پیش از این اظهارات رئیس پلیس ایران، مهدی دواتگری، نماينده ويژه مجلس شورای اسلامی در پرونده ستار بهشتی، گفت که تخلف پليس فتا در اين موضوع «محرز» است و رييس پليس فتا بايد برکنار شده يا از مقام خود استعفا دهد.
 
آقای دواتگری روز ۶ آذر گفت که ستار بهشتی در جايی به نام «تحت‌نظرگاه» و به مدت يک شبانه‌روز نگهداری شده است که «اين نگهداری کاملا غير قانونی بوده است.»
 
اين نماينده مجلس با اشاره به چندین روز بازجويی از ستار بهشتی، گفته است که «عليرغم دستور قاضی مبنی بر انتقال متهم به بازداشتگاه آگاهی، پليس فتا پس از بازگيری متهم از زندان اوين باز هم وی را به "تحت‌نظرگاه" پليس فتا منتقل کرد.»
 
دادستانی تهران در آخرین اطلاعیه درباره مرگ ستار بهشتی گفت که او به مرگ طبيعی نمرده است و «محتمل‌ترين گزينه می‌تواند پديده‌ شوک ناشی از ضربه يا ضربات به نقاط حساس بدن يا فشارهای شديد روانی باشد.»
 
اسماعیل احمدی مقدم درباره اظهارات این نماینده مجلس درباره لزوم استعفای رئیس پلیس فتا یا برکناری او گفت: «رئیس پلیس فتا در جریان پرونده نبوده و اگر منظور ایشان رئیس پلیس فتای تهران باشد اگر قصوری رخ داده باشد خودمان آن را بررسی و با مصوبان آن برخورد می‌کنیم.»

رئیس پلیس ایران گفته است هنوز «هیچ چیز اثبات نشده است» که با کسی در این باره برخورد شود.

فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی گفته است مامورانی که ستار بهشتی را دستگیر و از او بازجویی کرده‌اند «با قرار قضایی تحت نظر هستند».

او گفته است «به عنوان یک مطلع از مسیر پرونده و تحقیقات می‌توانم بگویم که هیچ نیتی در مرگ وی وجود نداشته و موضوع بدرفتاری و ضرب و شتم مردود است».

رئیس پلیس ایران گفته است که در دو سال گذشته در ایران «استانداردهای بازداشتگاه‌ها پیگیری شد. در برخی از نقاط بازداشتگاه‌ها دارای مشکلات ساختاری بودند و آنها را تعطیل کردیم». 

اسماعیل احمدی مقدم گفته است که میزان استاندارد بازداشتگاه‌های پلیس ایران از «۳۰ درصد به ۷۰ تا ۷۵ درصد» رسیده است.



۱۳۹۱ آذر ۷, سه‌شنبه

همسر آیت الله هاشمی: او خودش به نماز جمعه نمی رود, به دروغ‌هایشان می‎خندیم

عفت مرعشی در گفت و گو ماهنامه مدیریت ارتباطات از مواجهه خانواده هاشمی با شایعاتی که در خصوص این خانواده در جامعه رواج دارد تا سفر به کشورهای دیگر و شام ملک عبدالله و حضور همسر قذافی در منزل هاشمی سخن گفته است. آنگونه که در ابتدای این مصاحبه آمده است این گفت‌وگو توسط امیرعباس تقی‌پور، امیر لعلی و علی شاملو در یکی از روزهای ماه مبارک رمضان گذشته در دفتر محسن هاشمی انجام شده اما او به محض آغاز مصاحبه، دفترش را ترک کرده است. آن زمان مهدی به ایران بازنگشته بود و فائزه هاشمی در طول مصاحبه پشت میزی مشغول انجام کارهایش بوده و گاهی برای یادآوری برخی از موارد، به مادرش کمک رسانده است.
بخش هایی از این مصاحبه چنین است:
شما به چند کشور سفر کردید؟
ترکیه، سوریه، کشورهای آفریقای جنوبی، سنگال و کلاً جاهایی که آقای هاشمی می‎رفت، ما هم می‎رفتیم.
در تمام سفرها با ایشان می‎رفتید؟
بله، همه سفرها را می‎رفتم.
...
آنجا(عربستان) با همسر ملک عبدالله دیدار داشتید؟
نه. من سال اول خودم تنها رفتم و آقای هاشمی نبود. اولین دفعه‌ای که من رفتم مکه، خانم ملک عبدالله میهمانی داد و یک عده را دعوت کرد و جلسه گذاشت.
بعد از آن جریان کشتار مکه؟
بله. من تنها بودم. آقای هاشمی نیامده بودند.آنها از من خواستند که میهمانی را بپذیرم و من هم پذیرفتم. وقتی پذیرفتم، روابط برقرار شد.
در این مورد با آقای هاشمی مشورت کردید یعنی مشورت کردید که این میهمانی را بروید یا نه؟
خیر، مشورتی نبود.
یعنی همان جا تصمیم گرفتید. تلفن نزدید تهران به اصطلاح اجازه بگیرید؟
خیر.
یعنی بدون مشورت رفتید؟‌
کاری را که اجازه بخواهد انجام نمی‌دهیم.
...
خانم مرعشی! از سرانی که آمدند ایران، کدامشان منزل شما آمدند؟
ملک عبدالله یک شام آمدند خانه ما البته خانم ایشان اصلاً ایران نیامده است. عرب‌ها خانم‌هایشان را نمی‌آورند. هر چقدر هم ما دعوت کردیم، قبول نکردند. ملک عبدالله خودش گفته بود که می‌خواهم بیایم خانه. یک شام هم خانم قذافی میهمان ما بودند.
خانم آقای قذافی را شما دعوت کرده بودید؟
ما رفته بودیم لیبی، آنها هم آمده بودند. قذافی در جنگ به ما کمک کرده بود.
حافظ اسد چطور، با خانم او ارتباط داشتید؟‌
آنها که ایران نیامدند ولی ما سوریه رفتیم. بله، ارتباط داشتیم.
...
آقای هاشمی در گفت‌وگو با ماهنامه مدیریت ارتباطات ‎گفتند که رادیوی BBC را زیاد گوش می‎کنند. شما چه رادیویی گوش می‎کنید؟
من هم گاهی BBC را گوش می‌کنم.
ماهواره چطور؟
ماهواره هم داریم.
بیشتر چه کانال‌هایی را نگاه می‎کنید؟
اخبار. شبکه‌هایی که فیلم پخش می‌کنند را نگاه نمی‌کنم، بدم می‎آید.
چه واکنشی نسبت به اخباری که راجع به خانواده هاشمی در شبکه‌های خبری یا روزنامه‌ها روایت می‌شود، دارید؟
ما به دروغ‌هایشان می‎خندیم.
نسبت به برخی خبرهایی از این دست عصبانی هم می‎شوید؟
نه، وقتی دروغ می‎گویند، عصبانی شدن ندارد. خودشان هم می‎دانند که دروغ می‎گویند.
منظورم مثلاً نقل و قول‌هایی است که می‎گویند فلان مؤسسه اقتصادی و تجاری یا هواپیمایی ماهان برای آقای هاشمی است.
خب من می‎دانم که اینها را می‎گویند ولی خودمان که می‎دانیم اینها مال ما نیست، آنها هم می‎دانند.
...
چرا خانواده هاشمی هر کاری که می‎کند، آنقدر مورد توجه قرار می‎گیرد مثلاً حتی وقتی آقای هاشمی می‎خندد، تعابیر مختلفی در خصوص خنده ایشان می‎شود؟
یک عده از دوستان هستند که آقای هاشمی را خوب جلوه می‎دهند و خوب می‎بینند. ولی بعضی‌ها دشمن هستند، می‌گویند فلان خانه مال آقای هاشمی است، دخترش این کار را کرده، پسرش این جوری بوده، این مال اوست، خانه‌شان تجملاتی است، آقای هاشمی تجمل‌گرایی را درست کرده و.... من نمی‌فهمم منظور از تجمل‌گرایی چیست؟ الان در خانه همه مردم یخچال هست، فرش هست، تلویزیون هست و طبیعتاً دیگر هیچ‌کس خودش لباس نمی‌دوزد بلکه از بیرون می‎خرد. اینها اصلاً تجمل‌گرایی نیست. من نمی‌دانم تجمل‌گرایی مورد نظر آنها چیست، شما می‎دانید؟
آخرین باری که مبلمان خانه‌تان را تغییر دادید، چه زمانی بوده است؟‌
ما اصلاً مبلمانمان را به آن صورت تغییر ندادیم. ما از اول که انقلاب شد، در خانه‌مان مبل داشتیم. الان تقریباً 20 سال است که مبلمان را عوض کردیم، هنوز هم همان مبل را داریم.
...
خانم مرعشی! آقای هاشمی از تیر 60 که آقای خامنه‌ای ترور شدند تا تیر 88، 28 سال امام‌جمعه موقت تهران بودند. نماز جمعه‌هایی که می‎رفتند، شما هم می‎رفتید؟‌
همیشه نمی‌رفتم؛ فقط روزهای مخصوصی می‎رفتم مانند روز قدس.
الان دوست دارید بروند نماز جمعه نماز بخوانند یا نه؟
من نظری ندارم، هر طور خودش دوست دارد انجام بدهد.
بحث این است که خودشان نمی‌خواهند بروند یا اینکه محدودیت رفتن دارند؟‌
نه، محدودیتی ندارد، خودش نمی‌رود.
آخرین سفری که با آقای هاشمی رفتید، چه زمانی بوده است؟
همین دو هفته پیش با آقای هاشمی شمال بودم؛ نه اینکه برویم بیرون قدم بزنیم.
شما شمال ویلا یا خانه دارید؟
نه، یکی از دوستان میهمان کرده بود و بعد هم یک شب رفتیم مهمانسرای دانشگاه آزاد.
با توجه به اثرگذاری‌ای که خانواده هاشمی داشته و دارد، چقدر راجع به مسائل مهم در داخل خانواده تشکیل جلسه می‎دهید، راجع به انتخابات، اخبار و...؟
همه در خانواده هاشمی خودشان عالم هستند و احتیاج ندارند جلسه تشکیل بدهند.

تفاهم‌نامه حوزه علمیه و وزارت ورزش: روحانیون در کنار تیم‌های ملی

تفاهم‌نامه حوزه علمیه و وزارت ورزش: روحانیون در کنار تیم‌های ملی
مهدی رستم پور
با گسیل ۷۰ روحانی به عنوان مبلغ مذهبی به استادیوم آزادی در روز بازی تیم ملی فوتبال ایران، فصل تازه‌ای از فرهنگ‌سازی دولتی در ورزش ایران آغاز شد.

اگر تاکنون نمایندگان حراست وزارت ورزش در مسافرت‌های برون‌مرزی کنار تیم‌های ملی بودند، از این به بعد قرار است نمایندگان حوزه علمیه نیز مانند نماینده حراست، کاروان‌های ورزشی اعزامی به خارج از کشور را همراهی کنند.

موج حضور روحانیون در ورزش، از حضور آنها در ورزشگاه‌ها آغاز شد. مدیرکل امور فرهنگی و تربیتی وزارت ورزش و امور جوانان دلیل حضور روحانیون در ورزشگاه و محل برگزاری مسابقات را «گفت‌وگو، مذاکره، پرسش و پاسخ و مشاوره با جوانان» عنوان کرده است.

پس از حضور گسترده چهره‌های سیاسی و نظامی در فوتبال ایران، حالا روحانیون نیز با شعار فعالیت فرهنگی رسماً وارد فضای این رشته پرطرفدار می‌شوند. پیش از این معروف‌ترین روحانی فوتبال حجت‌الاسلام علیپور بود و همواره خبرساز در ستاد منشور اخلاقی.

حضور مبلغان روحانی در استادیوم آزادی، طبق گزارش خبرگزاری مهر، نتیجه تفاهم‌نامه‌ای است که بین حوزه علمیه و وزارت ورزش امضا شده تا مبلغان مذهبی حضوری مداوم در مسابقات باشگاهی و ملی داشته باشند و از این راه به «سوالات و شبهات تماشاگران درباره مسائل اخلاقی، دینی و اجتماعی» پاسخ دهند.

شهرآورد استقلال و پرسپولیس در این فصل از لیگ بر‌تر همچنین بازی ایران مقابل کره جنوبی از جمله رویدادهایی است که آنها تاکنون پوشش داده‌اند. بازی اول با حضور ۲۵ روحانی و دیدار تیم ملی نیز با حضور ۵۰ روحانی برگزار شد.

طبق گفته مقام مسئول در وزارت ورزش، جوانان برای گرفتن مشاوره از روحانیون محدودیتی ندارند و در رقابت‌هایی که تاکنون با حضور آنها برگزار شده «روحانیون و جوانان درک شفاف، روشن و صمیمانه‌ای از یکدیگر پیدا کرده‌اند».

استادیوم آزادی همچنین میزبان کارگاه مشاوره ازدواج بود که توسط این روحانیون برپا شده است. غیر از حضور پررنگ روی سکوهای استادیوم آزادی، پست معاونت فرهنگی باشگاه‌ها نیز جای دیگری است که حضور روحانی‌های فوتبالی در آن پیش‌بینی شده است. قبل از این هم حجت‌الاسلام مالک، مشاور فرهنگی باشگاه استقلال، و حجت‌الاسلام سعید کرمی به عنوان مشاور فرهنگی باشگاه پاس همدان در این سمت‌ خبرساز بوده‌اند.

آشنایی حجت‌الاسلام مالک با استقلال به این نحو بود که در پی درگذشت مادر مدیرعامل سابق استقلال، نماز میت را اقامه کرد و پس از آن وارد این مجموعه شد و عزل و نصب مکرر مدیرعامل‌ها نیز منجر به جدایی او از این تیم نشد.

در همین حال مدتی بین بازیکنان استقلال و خبرنگاران نزدیک به این باشگاه، پیامک‌های طنز فراوانی درباره تغییر اتومبیل و وضعیت مالی این روحانی پس از نزدیک شدن به باشگاه استقلال رد و بدل می‌شد.

حالا خبرگزاری مهر از امضای تفاهم‌نامه‌ای جدید درباره حضور روحانیون در تیم‌های ملی خبر داده است. حجت‌الاسلام نبوی پس از دیدار با معاون فرهنگی وزارت ورزش از امضای این تفاهم‌نامه‌ خبر داده و گفته است که بر اساس این تفاهم‌نامه قرار است مبلغان حوزه علمیه به عنوان مشاور فرهنگی همراه با کاروان‌های ورزشی تیم‌های ملی به مسابقات برون‌مرزی اعزام شوند.

اظهارات مسؤول دفتر مصباح یزدی علیه هاشمی رفسنجانی

جلالی، مسئول دفتر مصباح یزدی و عضو جبهه پایداری در سخنانی در مشهد به اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، حمله کرده است.
بخش‌هایی از این اظهارات را رسانه‌های ایران منتشر کرده‌اند:

*طرفداران دولت وحدت ملی که توسط هاشمی رفسنجانی هدایت می شوند برای متوقف کردن این گفتمان عنوان می کنند آنانی که ‏۸۴ را تایید کردند، اشتباه کردند و ما درست فهمیدیم‏.‏

* هاشمی رفسنجانی نمی خواهد انتخابات رییس جمهوری را تعیین کند، این فرد به دنبال بعد ایجابی قضیه نیست بلکه دنبال بعد سلبی آن است‏.‏

*هاشمی رفسنجانی برای آنکه تصویر مثبتی از خودش ارایه بدهد، عنوان می کند که مردم وضعشان خراب است و کشور خراب شده، من هشت سال کار ریاست جمهوری را بر عهده داشتم، کشور را از بحران ها نجات دادم الان هم چاره ای نیست و تا بتوانم کمک می کنم‏.‏

*سه سال قبل هاشمی رفسنجانی به مهدی، فرزند خود گفت که به کشور بر نگردد و چنین عنوان کرد که پسرش در خارج کشور در حال درس خواندن و ارایه پایان نامه است ولی بعد از این مدت به تازگی به پسرش گفت که باید به کشور بیایی و پسرش هم به وی گفت وضع خراب است و اگر به کشور برگردم من را دستگیر می کنند ببینید خواهرم را نیز گرفتند ولی هاشمی اصرار بر بازگشت وی داشت‏.‏
*وقتی که مهدی هاشمی به محض ورود به کشور دستگیر می شود در این موقع هاشمی رفسنجانی هم گفت پسر من هم فرقی با بچه های مردم ندارد و اگر ظلمی کرده باید محاکمه شود‏.‏ هاشمی رفسنجانی با این اقدام می خواهد نگاه و تصور مثبت از خودش ارایه بدهد‏.‏

* هاشمی فضای داخلی را ملتهب می کند و به طور دائم از کشورهای خارجی می خواهد فشارشان را بر داخل کشور بیشتر کند‏.‏

*هاشمی رفسنجانی بعد از تیره و تار کردن وضعیت کشور، آدم هایش را وارد عرصه می کند‏.‏

*بعد از ‏33‏ سال از انقلاب دو استراتژی بیشتر در کشور وجود ندارد همه سیاسیون کشور یا در استراتژی خالص سازی و یا در استراتژی براندازی هستند و خیلی راحت می توان تشخیص داد در کدام یک از این استراتژی‌ها قرار دارند‏.‏

* ممکن است فردی در استراتژی براندازی باشد ولی خودش از این مسئله خبر نداشته باشد.‏ ممکن است فردی خوب و مسلمان و نماز شب‌خوان هم باشد ولی آگاهانه و یا ناآگاهانه در استراتژی براندازی قرار گرفته باشد‏.‏

*دولت وحدت ملی با استراتژی بر اندازی شعار تعادل و پرهیز از افراط را سر می‌دهد و چنین القا می‌کند همه مسائل کشور به خاطر تندروی تحت تاثیر قرار گرفته و اگر با آمریکا و اسراییل مذاکره شود، مشکلات رفع می‌شود‏.‏‏ مهمترین هدف دولت وحدت ملی اختلاف‌افکنی در کشور است‏.‏

* دولت وحدت ملی زمانی که اختلاف در کشور زیاد بوده و تکه تکه شده باشد و اقوام و ملیت ها اعم از ترکمن صحرا، کردها و بلوچها و سنی ها و شیعه یک طرف به جان هم افتاده باشند، ایجاد می شود‏.‏ در کشورهایی مانند لبنان و افغانستان و عراق با توحه به شرایط خاص خود دولت وحدت ملی دارند‏.‏ ولی هم اکنون که در کشور اختلاف وجود ندارد و رهبر معظم انقلاب دو روز گذشته فرمودند یکپارچگی در کشور در حد بالایی است و تاکنون وحدتی در این حد در کشور وجود نداشته است‏.‏

*طرفداران این استراتژی چنین بیان می‌کنند که نیروهای انقلاب طرد و دلسرد شدند و برای طرد نکردن این نیروها باید همه را زیر یک سقف جمع کنیم‏.‏

*اقدامی که لاریجانی در ابتدای دور هشتم مجلس شورای اسلامی انجام داد و با مخالفت رهبر معظم انقلاب مواجه شد آن بود که وی همه کسانی که در دوره‌های قبلی رییس این مجلس بودند اعم از نهضت آزادی مطرود، فرد منحرفی مانند یزدی تا جبهه ملی، لیبرال‌ها و شیخ ساده‌لوح کروبی را زیر یک سقف جمع کرد‏.‏ آنان در مجلس هشتم گفتند و خندیدند و دست به گردن هم انداختند‏.‏

*افرادی که پشت قضیه طرح سوال از رییس جمهور بودند نماینده‌های شهرهای کوچک را جلو انداختند ولی بعد از آنکه برخی از نماینده‌های حزب‌اللهی به این مسئله اعتراض کردند، طرح از حد نصاب افتاد‏.‏

* حتی هیات رییسه مجلس شورای اسلامی که خودشان پشت این قضیه بودند این طرح را امضا نکرده بودند ولی اصرار داشتند که این طرح به سرانجامی برسد‏.‏ وقتی که از اعضای هیات رییسه مجلس پرسیده شد شما که مطرح کنندگان اصلی طرح سوال از رییس جمهوری هستید چرا خود امضا نکردید، آنان گفتند که می‌دانیم این اقدام خلاف فرمایش رهبر معظم انقلاب است ولی می‌خواهیم اگر رهبر عکس‌العمل نشان دادند چنین گوییم که ما امضا نکرده بودیم و اگر چیزی نگفتند، این اقدام انجام می‌شود‏.‏
* طرح اصلاح انتخابات از اختلاف‌انگیزترین لوایحی است که توسط مجلس در دست بررسی است که اگر تصویب شود دیگر در کشور هیچ امنیت انتخاباتی نداریم‏.‏ با اجرای این لایحه برای آنکه که کسی در انتخابات بتواند حضور پیدا کند، می‌تواند با چند نفر لابی کند و با امضاهایی رجل سیاسی بودن وی را تایید کنند و با اجرای این لایحه یک نفر در عرصه یکه تاز می‌شود‏.‏
* صدا و سیما برای تریبون گرم‌کنی از اصغرزاده هم که یک فرد منحرفی است و در زمان فتنه گفته بود، مردم باید آن قدر آزاد باشند که علیه خدا هم راهپیمایی کنند، استفاده می‌کند و جلسه گفت‌وگوی سیاسی راه می‌اندازد‏.‏ مناظره مطهری و زارعی هم در تلویزیون بحث اختلافی بود، وقتی که رهبر معظم انقلاب می فرمایند جامعه احتیاج به آرامش دارد نباید صدا و سیما به خاطر تریبون گرم کردن این برنامه‌ها را پخش کند‏.‏
*بخش مهمی از فتنه در زمان دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری به خاطر ورود زود هنگام صدا و سیما به بحث انتخابات ایجاد شد‏.‏
*برخی تابع قانون همه یا هیچ هستند، بوده و بر این باورند که این دولت «بد، بد است» و به دلیل خیانت باید کنار برود و برخی هم می‌گویند این دولت بسیار خوب است در حالی که هر دوی این دو منطق غلط است‏.‏
*رهبر معظم انقلاب در کنار نقاط مثبت دولت احمدی‌نژاد عنوان می‌کنند در این دولت کار فرهنگی ضعف دارد و اقدام ها باید کارشناسی انجام شود‏.‏البته رهبر معظم انقلاب وقتی که ولایت‌پذیری این دولت کم‌رنگ می‌شود، از پیدایش جریان انحرافی در دولت نگران می‌شوند‏.‏
*علیخانی مشاور آقای هاشمی رفسنجانی، گفته که هاشمی رفسنجانی گفته است که اگر یک روز هم از دولت احمدی‌نژاد باقی مانده باید عدم کفایت دولت را بگیریم و این دولت را بیندازیم‏.‏
*دختر هاشمی رفسنجانی نیز در مصاحبه‌ای عنوان کرده بود که مجلس باید عدم کفایت دولت را تصویب کند و انتخابات زود هنگام ریاست جمهوری برگزار شود‏.‏
* اگر کسانی فکر کنند که اختلاف آقای هاشمی رفسنجانی با احمدی نژاد اختلاف شخصی است این یک ساده لوحی بیش نیست‏.‏ این اختلاف با شعارهای ‏۸۴ یعنی آن شعارهایی که رهبر معظم انقلاب فرمودند با انتخاب احمدی‌نژاد قطار انقلاب به ریل اصلی خودش بازگشت ، باورها و ارزش‌ها و شجاعت و ساده‌زیستی و استکبارستیزی است و این تابلو برای استراتژی براندازی نگران‌کننده است‏.

محسن رضایی: باید با مردم آشتی کنیم

محسن رضایی در توصیف شرایط فعلی ایران گفته 'به گردنه سخت و حساسی رسیدیم'
محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در ایران با اشاره به رسیدن این کشور به "گردنه سخت و حساس" گفته است که "باید به جای تکرار مباحث دو دهه گذشته با مردم آشتی کنیم".
آقای رضایی در مصاحبه ای با روزنامه ابتکار چاپ تهران که روز دوشنبه ششم آذر منتشر شده نسبت به وضعیت کشور هشدار داده است.
او گفته "واقعا ما در این چهار سال شرایط سختی را گذراندیم. از فتنه ۸۸ و بحث‌های داخلی گرفته تا تحریم‌های اقتصادی و تحولات سوریه و چالش‌های منطقه ای در خلیج فارس باعث شدند که چهار سال بسیار سختی تجربه شود. به هرحال به گردنه سخت و حساسی رسیده ایم که باید با درایت ۱۰ سال آتی را مدیریت کنیم تا از این گردنه عبور کنیم."

پس از برگزاری انتخابات پرمناقشه ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ که به اعتراضات گسترده شهروندان و سرکوب شدید از سوی حکومت منجر شد، کثیری از کارشناسان مسائل سیاسی و اجتماعی نسبت به بروز تبعات عمیق شدن شکاف میان حکومت و شهروندان هشدار داده اند.
هشدار آقای رضایی تازه ترین نمونه از اظهار نظر مقام های حکومتی درباره وضعیت موجود در ایران است.
آقای رضایی فرمانده اسبق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است، اما در سال های اخیر تلاش داشته تا به عنوان یک شخصیت سیاسی و در مواردی اقتصاددان درباره مسائل ایران اظهار نظر کند.
او در این گفت و گو به انتقاد تلویحی از دولت و مجلس فعلی ایران پرداخته و گفته "الان وضع به گونه ای شده است که هر مشکلی که پیش می‌آید، مجلس یا دولت تقصیر کار را به گردن نمی گیرند و پاسخگو نیستند و به راحتی جا خالی می دهند و ضربه این عدم پاسخگویی و مسئولیت ناپذیری قوا، به نظام وارد می‌شود."
در ادبیات سیاسی مقام‌های ایرانی در اکثر موارد منظور از "نظام" اشاره غیر مستقیم به آیت الله علی خامنه ای و منصب او به عنوان رهبر جمهوری اسلامی است.
آقای خامنه ای اخیرا طرح مجلس ایران برای سئوال از رئیس جمهور را که مطابق اختیارات مجلس قرار بود عمدتا به بحران افزایش تورم و مسائل گسترده اقتصادی ایران بپردازد، متوقف کرد.
محسن رضایی در این مصاحبه گفته است که "چرا نظام باید پاسخگویی ناکارآمدی، عملکرد ضعیف و عدم صداقت مسئولین باشد."
انتقاد از روسای جمهور ایران به استثنای آیت الله خامنه ای
او دولت های اکبر هاشمی رفسنجانی، محمد خاتمی و محمود احمدی نژاد را در وضعیت سیاسی و اقتصادی فعلی ایران مقصر دانسته و با نادیده گرفتن دوره هشت ساله ریاست جمهوری آقای خامنه ای، گفته که میانگین نمره دولت‎های آقایان هاشمی رفسنجانی، خاتمی و احمدی نژاد "ضعیف" و "زیر ۱۲ است."
آقای رضایی به طور تلویحی گفته که سیاستمداران و جناح های موجود کشور افکار عمومی ایرانیان را نمایندگی نمی کنند: "اگر نمایندگی می‌کردند که مشکلات امروز را نداشتیم. سیاسیون شعار مردمی بودن را داده اند، اما در عمل نتوانسته اند که مردم را نمایندگی کنند به همین خاطر هم در سه دولت [دولت های هاشمی و خاتمی و احمدی نژاد] از این جهت مشکل داشته ایم."
آقای رضایی از نامزدهای نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران بود اما دو روز مانده به آغاز رای گیری، از شرکت در رقابت‎های انتخاباتی انصراف داد.

علیرغم سرکوب معترضان به وضعیت اجتماعی و سیاسی ایران از سوی حکومت در چهار سال گذشته، در چند مورد اعتراض شهروندان ایرانی به عرصه عمومی کشیده شده
چهار سال بعد آقای رضایی باز هم در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کرد که اعلام پیروزی محمود احمدی نژاد در آن به اعتراضات گسترده شهروندان ایرانی منجر شد.
مطابق اعلام وزارت کشور ایران، آقای رضایی از میان چهار نامزد این انتخابات، سوم شده بود.
میرحسین موسوی و مهدی کروبی دو نامزد دیگر این انتخابات اکنون در حبس خانگی به سر می برد و گزارش هایی از سوی منابع نزدیک به این دو، مبنی بر بروز برخی بیماری‎های ناشی از دوران حبس در آنها گزارش شده است.
آقای رضایی در مصاحبه اخیرش با روزنامه ابتکار، خبر داده که در حال مشورت برای حضور در یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری است که قرار است ۲۴ خرداد سال آینده خورشیدی برگزار و طی آن جانشین آقای احمدی نژاد، مشخص شود.

هشدار حماس به ایران در مورد حمایت از حکومت اسد در سوریه

خالد مشعل، رئیس دفتر سیاسی حماس هفته پیش تایید کرد که ایران در "مسلح کردن پیکارجویان حماس" نقش داشته است
موسی ابومرزوق، معاون دفتر سیاسی جنبش حماس گفته است که اگر ایران نمی‌خواهد افکار عمومی جهان عرب را علیه خود تحریک کند، باید در مورد حمایتش از رژیم سوریه بازنگری کند.
آقای ابو مرزوق در جریان گفتگویی با خبرنگاران در مقر جدید این جنبش در قاهره، پایتخت مصر گفت: "ایران دیگر در جهان عرب از موقعیت خوبی برخوردار نیست."
معاون دفتر سیاسی جنبش حماس همچنین افزود: "ایران برای از دست ندادن افکار عمومی جهان عرب، باید در سیاستش در قبال سوریه تجدید نظر کند."

حماس که کنترل نوار غزه را در اختیار دارد، مقر اصلی‌اش را که پیش از این در دمشق مستقر بود پس از شدت گرفتن درگیری ها در سوریه به قطر و هم اکنون به مصر منتقل کرده است.
حماس تا چندی پیش روابط بسیار نزدیکی با ایران داشت و جمهوری اسلامی به عنوان یکی از حامیان مالی آن شناخته می‌شد، اما روابط ایران با حماس در ماه‌های اخیر بر سر مواضع متفاوت این سازمان نسبت به سوریه رو به سردی گذاشته است.
آقای ابومرزوق با اشاره به این که حماس درخواست ایران را برای حمایت بیشتر از دولت سوریه رد کرد افزود: "مخالفت حماس با این درخواست ایران بر روابط ما (حماس) و ایران تاثیرگذاشته است."
این در حالی است که خالد مشعل، رئیس دفتر سیاسی حماس هفته گذشته و در جریان درگیری ۸ روزه اخیر اسرائیل و این گروه، تایید کرد که ایران در "مسلح کردن پیکارجویان حماس"نقش داشته است.
علیرغم مخالفت بسیاری از کشورهای جهان با حکومت سوریه، ایران از جمله حامیان اصلی رژیم بشار اسد بشمار می‌رود.

نامه تند رییس جمهور لبنان به احمدی نژاد: چرا از خاک لبنان برای پرواز پهبادها به اسرائیل استفاده می کنید؟!

رییس جمهور لبنان طی نامه ای به احمدی نژاد ایرن را به خاطر دادن هواپیاهای بدون سرنشین به حزب الله لبنان سرزنش کرد!
به گزارش سرویس بین الملل انتخاب به نقل از jerusalem ، میشل سلیمان رییس جمهور لبنان طی ارسال نامه ای به همتای ایرانی خود مراتب اعتراض لبنان را به پرواز هواپیمای بدون سرنشین ایران از خاک این کشور به حریم هوایی اسراییل را به احمدی نژاد اعلام کرده است.
این خبر توسط یکی از مقامات بلند پایه لبنانی منتشر شده است.
وی گفته است که میشل سلیمان این نامه را از طریق مجید نامجو وزیر نیروی ایران که اخیرا به لبنان سفر کرده بود به احمدی نژاد ارسال کرده است.
وی در این نامه، از ایران به دلیل عدم همامنگی با دولت لبنان در انجام این عملیات در خاک این کشور انتقاد کرده و مدعی شده که ایران با انجام این عملیات قوانین و معاهده های بین اللمللی را زیر پا گذاشته است.
به گفته المستقبل، سلیمان در این نامه، این عمل ایران را باعث نقض حاکمیت ملی لبنان و جریحه دار شدن احساسات این کشور قلمداد کرده است.
این نامه پس از بازدید علی لاریجانی از دمشق نوشته شده است.
لاریجانی پیش تر و در محکومیت حملات به غزه، اعلام کرده بود که کشورهای منطقه باید نیرو و سلاح و امکانات خود را به جای فرسایش و ایجاد درگیری در سوریه، به سوی مردم فلسطین ارسال نمایند، تا در مقابل رژیم صهیونیستی به کار گرفته شود.
همچنین با ستایش و قدردانی از مقاومت حزب الله لبنان و حماس،انها را نیروی استراتژیک قلمداد کرده است.
در پی این اظهارات لاریحانی، سید حسن نصرالله خطاب به رهبران کشورهای عرب و مسلمان گفته بود که تنها همدردی و بازدید شما از فلسطین و غزه کافی نیست بلکه فلسطین و غزه به ارتش و کمکهای نظامی شما نیز احتیاج دارند.
المستقبل به نقل از همین منبع خبری اعلام کرده است که میشل سلیمان با ناراحتی از این اظهارات گفته است که بیان چنین مطالبی بر خلاف قطعنامه است که در ماه ژوئن توسط کمیته گفتگوی ملی لبنان به تصویب رسیده است. این قطعنامه پیرامون دوری جستن لبنان از مناقشات منطقعه به تصویب رسیده است.
سید حسن نصرالله رهبر حزب الله لبنان دیروز اعلام کرده بود که در جنگ اینده با اسراییل هزاران موشک به این کشور توسط حزب الله شلیک خواهد شد.

بدهی‌‌های دولت احمدی‌نژاد به شبکه‌ بانکی «۳۲۴ درصد» رشد داشته است




تازه ترین گزارش بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران نشان می دهد که میزان بدهی دولت به شبکه بانکی کشور از سال ۸۴، نخستین سال ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد، تا بهار سال ۹۰، بیش از ۳۲۴ درصد رشد کرده است.

براساس آمار بانک مرکزی، میزان بدهی دولت به سیستم بانکی در خرداد ماه امسال به ۴۷٫۵ هزار میلیارد تومان رسیده، در حالی که این رقم در پایان سال ۸۴، ۱۱٫۲ هزار میلیارد تومان بوده است.


به گزارش وب سایت خبر آنلاین، میزان بدهی‌های بخش دولتی به شبکه بانکی از خردادماه سال ۹۰ تا خردادماه امسال نیز رشدی ۴۸ درصدی را تجربه کرده است.


میزان بدهی‌های دولت به شبکه بانکی در خردادماه پارسال، براساس آمار منتشرشده از سوی بانک مرکزی، ۴۵٫۹ هزار میلیارد تومان بوده که در خردادماه امسال با افزایشی به میزان ۱۵٫۴ هزار میلیارد تومان به رقم ۴۷٫۵ هزار میلیارد تومان رسیده است.


روند بدهی دولت به سیستم بانکی از ۱۳۸۴ تا بهار ۱۳۹۱۱۳۸۴۱۳۸۵۱۳۸۶۱۳۸۷۱۳۸۸۱۳۸۹۱۳۹۰بهار ۱۳۹۱814202632384450منبع: بانک مرکزیبدهی دولت به سیستم بانکی / هزار میلیارد تومان
افزایش میزان بدهی‌های دولت به شبکه بانکی در یک سال گذشته در حالی اتفاق افتاده است که مسوولان دولت از جمله محمود احمدی‌نژاد بارها نسبت به افزایش مطالبات معوق بانک‌ها، انتقاد کرده است.

محمود احمدی نژاد کمتر از دو هفته قبل، با اشاره به وجود معوقات بانکی به بدهکاران بانکی تذکر داده و گفته بود: «برخی وام‌های کلان گرفته و آنها را بازپس نمی‌دهند و ما طی چهار سال پیگیر این موضوع بوده‌ایم.»


رییس جمهوری اسلامی ایران تاکید کرده بود که «۸۰ درصد وام‌های بانکی توسط کمتر از ۱۰ تا ۱۲ درصد فعالان اقتصادی اخذ شده است.»


به گفته آقای احمدی نژاد، «اگر ۲۰ درصد از ۸۰ درصد وام‌هایی که دریافت شده به بانک‌ها بازپس داده شود همه مشکلات حل خواهد شد.»


رییس دولت دهم در حالی این سخنان را در میان بازنشستگان نمونه ایران به زبان می‌راند که حجم بدهی‌های دولت به شبکه بانکی در حال افزایش بود.


در سال‌های گذشته یکی از مشکلات بانک‌ها، مطالبات معوق بانک‌ها بوده که به اعتقاد کارشناسان اقتصادی افزایش این رقم باعث از میان رفتن توان بانک‌ها در سازمان‌دهی منابع و عدم کارآیی آنها در اقتصاد ایران شده‌است.


محمود بهمنی، رییس کل بانک مرکزی ایران، حجم مطالبات معوق بانکی را بیش از ۶۰ هزار میلیارد تومان اعلام کرده بود.


براساس گزارش خبرآنلاین، از بدهی ۴۷٫۵ هزار میلیارد تومانی دولت به سیستم بانکی در خردادماه امسال، بالغ بر ۲۱ هزار میلیارد تومان از منابع بانک‌های خصوصی و موسسات مالی و اعتباری غیردولتی تامین شده است.


براساس این آمار، افزایش ۳۲۴ درصدی بدهی‌های دولت به شبکه بانکی از سال ۸۴ تا پایان بهار ۹۱ در حالی اتفاق افتاده که میزان وام‌ها و سپرده‌های دولتی نزد شبکه بانکی در همین مدت بیش از ۱۳۵ درصد بوده است.


این اعداد و ارقام بیانگر رشد نزدیک به سه برابری میزان بدهی‌های دولتی به شبکه بانکی نسبت به سپرده‌ها و وام‌های دولتی به بانک‌ها در دوره کمتر از هفت سال گذشته است.




۱۳۹۱ آذر ۶, دوشنبه

فایل صوتی کشف شده از جلسه مداحان اهل بیت+18

خونریزی کلیه محمد سیف‌زاده در زندان اوین تشدید شده است

وب‌سایت کلمه، نزدیک به میرحسین موسوی روز یکشنبه، پنجم آذر از وخامت حال محمد سیف‌زاده، وکیل دادگستری و از اعضای موسس کانون مدافعان حقوق بشر خبر داده است.
به نوشته این وب‌سایت، بیماری محمد سیف‌زاده چند روزی است که تشدید شده و درحالی که قرار بود سه‌شنبه گذشته برای معاینه پس از عمل جراحی به بیمارستان اعزام شود، اما ماموران و مسئولان اوین از اعزام او خودداری کرده‌اند.

کلمه نوشته است که خونریزی کلیه محمد سیف‌زاده که پس از عمل جراحی هموروئید در بیمارستان طالقانی تهران آغاز شده بود، چند روزی است که شدت یافته است.

این وکیل دادگستری ماه قبل در بیمارستان طالقانی تهران عمل شد اما به نوشته کلمه «به رغم تلاش پزشکان و کادر پزشکی این بیمارستان، فشارهای پاسیاران و نگهبانان این بیمارستان و جلوگیری از ملاقات خانواده باعث اصرار این بیمار مبنی بر بازگشت به زندان شد.»

همچنین نوشته شده که رسیدگی به خونریزی از مجاری ادرار که پس از عمل جراحی ایجاد شده بود، به دلیل نداشتن بخش اورولوژی به بعد موکول شد.

کلمه در عین حال خبر داده است که به دستور ابوالقاسم صلواتی، قاضی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب، «اخیرا کسانی که از شرکت در جلسات دادگاه امتناع می‌کنند از حقوق زندانیان از جمله خدمات پزشکی محروم می‌شوند».

این وب‌سایت ازجمله به چند درویش گنابادی به نام‌های دانشجو، مرادی و انتصاری اشاره کرده است که براساس همین دستور قرار است به زندان بازگردانده شوند. چراکه همه این افراد «به دلیل عدم رعایت آیین دادرسی کیفری در دادگاه های انقلاب و از جمله عدم حضور هیات منصفه در جرایم سیاسی، جلسات این دادگاه را تحریم کرده‌اند.»

محمد سیف‌زاده که وکالت شماری از بازداشت‌شدگان پس از رویدادهای انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۸۸ را بر عهده داشته، در آبان سال ۸۹ به دلیل شرکت در تاسیس کانون مدافعان حقوق بشر ایران به «اقدام علیه امنیت ملی» متهم و در ابتدا به ۹ سال زندان و ۱۰ سال محرومیت از وکالت محکوم شد که در تیرماه سال ۹۰ به دو سال حبس کاهش یافت.

این وکیل دادگستری اردیبهشت‌ماه ۱۳۹۰ در ارومیه دستگیر و پس از مدتی به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل شد. او تابستان ۹۰، در نامه‌ای به محمد خاتمی، رئیس‌جمهوری پیشین ایران نسبت به نقض گسترده حقوق قضایی در نظام دادگستری ایران هشدار داده و ابراز نگرانی کرده بود که اگر دو نهاد «غیر قانونی» دادگاه عمومی و انقلاب و دادگاه ویژه روحانیت به حیات خود ادامه دهند، امنیت قضایی از مردم سلب خواهد شد.

آقای سیف‌زاده همچنین از جمله ۶۴ زندان سیاسی است که در نامه ای بر بدرفتاری ماموران با هدی صابر، فعال ملی مذهبی پیش از مرگش در زندان شهادت داده بودند.

هدی صابر از روز ۱۲ خردادماه همراه با امیرخسرو دلیر ثانی در اعتراض به تهاجم منجر به مرگ فرزند عزت‌الله سحابی بدون طرح هیچ‌گونه مطالبه و خواسته شخصی، دست به اعتصاب غذای ‌تر زدند که پس از گذشت ۱۰ روز جان خود را از دست داد.

اعلام نتیجه انتخابات ریاست جمهوری در خرداد ۸۸ اعتراضات بی‌سابقه‌ خیابانی را در ایران به دنبال داشت. بعد از آن بود که شمار زیادی از شهروندان، فعالان اجتماعی، سیاسی و روزنامه‌نگاران بازداشت و با احکام سنگین روانه زندان شدند. وضعیت سلامتی این زندانیان همواره اعتراض مجامع حقوق بشری، خود زندانیان و خانواده‌های آن را برانگیخته است.

شک نکنید، فردا نوبتِ شماست

[تقدیم به ستار بهشتی و دیگر جان باختگان راه آزادی و برابری]
حدودِ شش ماه قبل) ۲ خرداد ۹۱ (در یادداشتی خطاب به حاکمان نظام ولایی نوشتم:
"اگرچه میدانم داستان حاکمان این سرزمین داستان فرعون است و ادعای خدایی و سرکشی و غرق در رودِ جهالت و خود بزرگ بینی، تا آخرین لحظه برای حفظ قدرت شیطانی، امّا آیا این حاکمیت آنقدر عقل و شعور دارد که در این واپسین روزهای حیاتش یک دم به عاقبت راهی که در پیش گرفته بیاندیشد؟"
۶ ماه از نوشتن آن یادداشت گذشت، در این مدت تحولات بزرگی در ایران و جهان و منطقه اتفاق افتاد که هر یک میتوانست شوکی باشد بر مغزهای منجمد شده ی این جماعت. امّا استبدادیان چنان در تارِ پوسیده و سست توهمات خودساخته ی کیش شخصیتی خویش گرفتارند که آنگاه شوک و ضربه ی نهایی را بر مغز خود احساس میکنند که خیلی دیر شده و ضربه چنان قوی و شکننده است که فرصت گفتن یک "آخ" را هم از آنها میگیرد.
در آن یادداشت نوشتم:
"مایلم پیش از آنکه فریاد سکوت دادخواهی مردم آنچنان رسا گردد که کاخ استبدادیان را به لرزه درآورد و از بن فرو ریزد برای آخرین بار اعلام کنم، تحمل مردم به پایان رسیده و بیش از این حاضر نیستند شاهد نابودی سرزمین عزیزشان باشند. مردم ما نمیخواهند ایران بیش از این تبدیل به یک سرزمین سوخته شود. این آخرین هشدار به حاکمان کشور بلازده ی ایران است."
حال که پس از گذشت ۶ ماه از آن اتمام حجت و عدم توجه به آن تذکار، کار از کار گذشته و پایان عمر حاکمان نزدیک است و میتوان آن را با تمام وجود حس کرد میخواهم سخنی داشته باشم با یکی از عوامل اصلی این همه بیداد و نابسامانی که ملت ما امروز با آنها دست و پنجه نرم میکند؛ با جناب آقای سید علی خامنه ای و بنویسم که ایشان از کجا به کجا رسیده اند.
قبل از پیروزی انقلاب ایشان را فردی میشناختیم با ویژگیهایی از جمله علاقه به ادبیات و شعر و موسیقی و هنر، بیان خوش و قلم روان و توانا، دوستدار بحث و دیالوگ با جوانها بخصوص دانشجویان مجاهد و فدایی و انقلابی که آن روزها بسیاری از قدرت بدستان امروز به اینکار افتخار میکردند.
امّا هرچه به روزهای پایانی نظام شاهی نزدیکتر میشدیم فاصله ی ایشان از دوستان و همسخنان گذشته بیشتر میشد و به جماعتی که خود را حزب الهی مینامیدند و شعارشان "حزب فقط حزب الله، رهبر فقط روح الله" بود نزدیک و نزدیکتر میشدند و پس از قرار گرفتن در کادر رهبری حزب جمهوری اسلامی برای هرچه نزدیکتر شدن به قدرت درصدد قلع و قمع دوستان و دانشجویان و جوانانی که از وضع موجود و یکه تازی حزب جمهوری انتقاد میکردند برآمدند و همان روحانی متظاهر به ضداستبداد بودن که چند بار به زندان و تبعید گرفتار آمد، به جایی رسید که در کسوت ولیِ فقیه و نایب بر حق! امام زمان و حاکم مطلق، بر همه جا و همه چیز مسلط شد و حال کوسِ "انا ربُّکُمُ الاَعلایی" میزند.
جناب آقای سید علی خامنه ای! حال که طلسم قدرتتان با سنگ جنبشهای مردمی شکاف برداشته، میخواهم بعنوان یک آشنای قدیمی سخنی با شما در میان بگذارم. شاید باور داشته باشید که مرگ حق است و همه از جمله من و شما هم روزی از این جهان خواهیم رفت اما بی شک مرگ ما متفاوت خواهد بود. شما و اطرافیانتان حتماً برای آن روز برنامه ریزی کرده اید امّا تا چه اندازه در پیشبرد آن موفق خواهید شد خدا میداند. ولی حدیث من دیگر است:
نمیدانم چه خواهد شد و فردا در کجای این خراب آباد خواهم مرد / و از این عمر کم حاصل چه خواهم برد؟ / به هر تقدیر من هم آرزو دارم / پس از مرگم / ز جمع دوستان، یک شاعرِ سرگشته و عاصی / زند فریاد که ای مردم / فلانی برد عمری دار بر دوشش/ فلانی مُرد، امّا عاشقی نوشش!
بله جناب آقای خامنه ای، من و شما ۸۰ سال بیشتر یا کمتر زندگی خواهیم کرد با این تفاوت که من ۵۰ سال در آتش عشق به آزادی ایران و مردم سوختم و شما در آتش عشق به قدرت و مقام. نمیدانم در این قمار من برنده بوده ام یا شما؟ من آن قماربازی بودم که همه چیزم را در راه رسیدن به آزادی و برابری مردم باختم و هیچم نمانده الاّ هوس قمار دیگر؛ ولی شما در این قمار ظاهراً برنده بودید و امروز "مقام" و "قدرت" دارید و نمیدانم چه هوس یا هوسها در سر میپرورانید.
گاهی که سخن هایتان را میشنوم احساس میکنم خیلی از واقعیتها دور هستید. اخیراً در خراسان شمالی به دو جنبش مردمی اشاره کردید، یکی جنبش پس از انتخابات سال ۸۸ که فرمودید تعدادی از فتنه گران بودند، ولی من آنها را جمعیتی چند صد هزار نفری و حتی بالای یکی دو میلیون دیدم که آمده بودند از آراء خود دفاع نمایند و بگویند به دستور جنابعالی در انتخابات تقلب شده. بعد شما جنبش بازاریان را چند نفر غربزده که فقط توانستند دو سه ظرف آشغال را آتش بزنند خطاب کردید و من جمعیت هزاران نفری را در فیلم ها دیدم. حال سؤال این است که چگونه این تفاوت فاحش را میتوان توجیه کرد؟ یا چشمهای من دچار زیادبینی شده یا چشمهای شما مبتلا به کم بینی. آقای خامنه ای، نمیدانم در بیت شما چه کسانی و چگونه آنچه در اجتماع و در بین مردم میگذرد را به شما گزارش میکنند امّا برنامه هایی که در سفرهای شما طراحی میشود را زیاد جدّی نگیرید و باور کنید که این مردم همه با میل و رغبت به استقبال و دیدن شما نمی آیند. کافی است دستور دهید یک بار ادارات و مدارس و شهر را تعطیل نکنند و روستاییها را به زور به استقبال از شما نکشانند تا معلوم شود که آیا زر و زور و تزویر است که سازنده این جمعیت هاست یا علاقه مردم به نظام و مظهر آن ولی فقیه.
اما بگذارید بار دیگر به مسئله ی رفراندوم اشاره کنم. جنگ هشت ساله با تمام خسارتهای انسانی و مادی و معنوی آن با قبول قطعنامه ی ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل متحد از سوی آقای خمینی ظاهراً به پایان رسید و بعد از درگذشت آیت الله تغییراتی در قانون اساسی به نفع ولی فقیه و محدود شدن حقوق مردم داده شد و قانون اساسی دوّم به رفراندوم گذاشته شد. من در مورد آن همه پرسی و چگونگی آن فعلاً سخنی نمیگویم امّا نکته برجسته این بود که ولی فقیه به ولی مطلقه فقیه تبدیل شد و این امر اختیارات رهبری را تا حد زیادی افزایش داد و جنابعالی در جایگاه فردی مطلق العنان که همه کاره است و جوابگوی هیچ کس و هیچ دستگاهی هم نیست قرار گرفتید. با حکم حکومتی میتوانستید بر روی تمام تصمیمات قوای دیگر خط بطلان بکشید که نمونه آن حکم شما در اوایل مجلس ششم در مورد قانون مطبوعات و حکم اخیر در توقف سوال از رییس دولت بود. روی کار آمدن دولت معروف به دولت اصلاحات، با برنامه ی قانونمداری ـ مردمسالاری و جامعه ی مدنی و گذشت یکی دو سال و فاجعه ی بزرگ حمله به کوی دانشگاه تهران معلوم کرد که در نظامی که براساس ولایت مطلقه ی فقیه اداره شود جز "ولیّ" یعنی جنابعالی همه هیچکاره هستند و تدارکچی.
من در همان زمان که حدودِ ۱۰ سال از رفراندوم دوم قانون اساسی (۱۳۶۸) میگذشت طی مقاله ای که برای کنفرانس "اصلاحات چیست و اصلاح طلب کیست ؟" در شهریور ۷۹ فرستادم، نوشتم:
"باید اذعان نمود مشکل ما بعد از انقلاب ریشه در قانون اساسی و تضادهای موجود در آن دارد که امروز با سرباز کردن این غده نیاز به یک جراحی عمیق در آن احساس میشود. باید پس از دو دهه تجربه، از نسلی که به قانون اساسی فعلی رأی نداده است کمک گرفت و شرایط یک همه پرسی کاملاً آزاد را فراهم ساخت، اگر ملّت به قانون فعلی به ویژه بحث ولایت مطلقه فقیه رأی داد هیچ کس تا یک دهه دیگر حق اعتراض به قانون اساسی را نداشته باشد. " (کتاب اصلاحات، هم استراتژی هم تاکتیک ص ۲۲۳-۲۲۴)
جناب آقای خامنه ای، از آن زمان تاکنون بارها و بارها همه پرسی را مطرح کرده ام ولی جنابعالی در مقام ولایت امر مسلمین جهان برای خود کسر شأن دیده اید که به یک هموطن مسلمان پاسخ دهید و شیوه ی پیامبر و علی و امامان را آنگونه که خود میگفتید بکار گیرید. چه خوب گفت آنکه دو صد گفته چون نیم کردار نیست! راستی شما که همیشه انتخابهای انجام شده در ایران و جمع کردن مردم در بازدیدهایتان از این طرف و آن طرف را نوعی همه پرسی به حساب می آورید چرا حاضر نشده اید یکبار در شرایط آزاد و با حضور هیأتهای حقوق بشری بین المللی به آراء عمومی مراجعه و نظر مردم را نسبت به نظام ولایی جویا شوید؟
قبول کنید ایران در حالِ فروپاشی است. به حرفهای اطرافیان خود باور نداشته باشید، آنها فقط به منافع خود می اندیشند و در پایان کار رهایتان میکنند. در حالِ حاضر مردم تمام گرفتاریهای خود را ناشی از اعمال و رفتار و گفتار شما میدانند. شما بودید که مشکلات بی حد و حصر مردم را به جای چاره جویی انکار کردید و می کنید. شما بودید که ایران را آزادترین کشور جهان نامیدید. شما بودید، که با تصمیم گیریهای غلط و دور از خرد به بیگانگان امکان دادید با تحریمها اکثریت مردم را به روز سیاه بنشانند، شما بودید که با بی سیاستیهایتان دنیا را در مقابل ایران قرار دادید، شما بودید که به عواملتان چراغ سبز نشان دادید تا در ایران و خارج ایران، در خیابان و بیابان دست به اعمال تروریستی بزنند و خون ایرانیانِ دگراندیش را بر زمین بریزند. شما بعنوان رئیس جمهور و رهبر باید در برابر کشتار دهها هزار انسان در دهه ی شصت و شهادت هدی ها و هاله ها و نداها و صباها و ستارها جوابگو باشید.
آری شما بودید که جنبشهای مردمی را "فتنه" نامیدید و قیام کنندگان را عوامل بیگانه و نوکر استکبار جهانی لقب دادید. شما بودید که به عواملتان امکان دادید تا بهترین فرزندان این ملّت، دانشجویان، استادان، کارگران، وکلای دادگستری، روزنامه نگاران، معلمان ، مردم کوچه وبازار و... را تنها به جرم نقادی و دگراندیشی به زندانها بکشانند و تحت شکنجه و گاها اعدام قرار دهند. شما بودید که حتی به همراهان و هم فکران نقاد خود هم رحم نکردید و آنها را در حصر خانگی قرار دادید یا خانه نشین کردید، شما بودید که پس از پایان جنگ پرهزینه ی هشت ساله و رسیدن به قدرت مطلقه، دست سپاهیان را باز گذاشتید تا بر تمام امور نظامی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و امنیتیِ مملکت مسلط شوند و امروز با یک کودتای نظامی خزنده، دولت و مجلس و اکثر قریب به اتفاق مقامات دولتی و خصوصی را در دست گیرند و با عدم مدیریت صحیح و بر باد دادن سرمایه های ملی و چپاول آنها مملکت را در سراشیب سقوط و اضمحلال قرار دهند.
امروز همه ی امور کشور در دست سرداران منصوب شما است. آنان که جنگیدند و جان بر سر استقلال مملکت نهادند، آیا شهادت را پذیرفتند تا عده ای با سوء استفاده از آثار جنگ به ثروتهای کلان برسند و برج و باروهای قارونی برای خود و فرزندانشان بپا کنند؟ چرا دور برویم شما بودید که پس از انتخابات ریاست جمهوری در سالِ ۱۳۸۸ با تأیید خلاف رویه ی خود، قبل از اعلام شورای نگهبان، از محمود احمدی نژاد آتشی برافروختید که تا امروز مردم و مملکت در این آتش میسوزند واخیرا دامن خودتان را هم گرفته است. احمدی نژادی که او را به دوستان قدیمیتان مانند هاشمی رفسنجانی ترجیح دادید، امروز در مقابلتان و منصوبانتان در قوه ی قضائیه و مقننه ایستاده و برایتان شاخ و شانه میکشد و تهدیدتان میکند که اگر سر به سرش بگذارید "اسرار، هویدا خواهد کرد". آیا همه ی این وقایع ناشی از بی سیاستی و عدم کیاست و آگاه نبودن به زمان و عدم مدیریت شما نیست؟ میخواهم به آن دوستانی که هنوز هم در تلاشند شما را از راهی که در پیش گرفته اید و مسلماً به نابودی خودتان و مملکت منجر خواهد شد بازدارند و به اصلاح راه شما بپردازند بگویم، اگر موسی توانست با آن موعظه ها فرعون را به راه راست هدایت کند من و شما هم میتوانیم. باید مطمئن باشیم تنها امواج ناشی از طوفان خشم مردم میتواند سرنوشت استبدادیان را رقم بزند. تاریخ مسیر خود را طی میکند و از پیش فرجام کار دیکتاتورها را تعیین کرده است.
راستی آیا شما نامه های متبادله بین رئیس قوه ی مجریه و قضائیه را مطالعه فرموده اید؟ این رئیس جمهور مورد تأیید شماست که به رئیس قوه ی قضائیه مینویسد:
"در سخنرانیهای عمومی تذکرات لازم برای اجرای عدالت و رسیدگی دقیق به حقوق مردم داده ام به خصوص در جلسه مورخه ۴/۴/۹۱ مسئولین قضایی در مشهد مقدس نگرانی خود را درباره ی اهتمام کافی قوه ی قضاییه به تأمین و رعایت حقوق اساسی ملّت مندرج در اصول متعدد قانون اساسی از جمله اصول، ۲، ۳، ۶، ۹، ۱۹، ۲۰، ۲۲، ۲۳، ۲۴، ۲۵، ۲۶، ۲۷، ۳۲، ۳۴، ۳۵، ۳۶، ۳۷، ۳۸ و ۳۹ به صراحت اعلام نمودم. "
 یا للعجب! آیا آقای رئیس جمهور تاکنون نمیدانست حدود ۳۳ سال است که این اصول زیر پا گذاشته شده. ایشان در دهه ی شصت که دهها هزار زن و مرد ایرانی را به دلیل اعتراض به عدم رعایت همین اصولِ قانون اساسی، به زندانها بردند و شکنجه کردند و قتل عام نمودند کجا بودند و چه میکردند؟ احمدی نژاد در جای دیگر نامه ی خود مینویسند:
"در حالی که جنابعالی به آسانی به رئیس جمهوری که نماینده ی ملّت و مجری قانون اساسی است اتهام میزنید آیا میتوان برای آحاد مردم که پشتیبان خاصی جز خداوند ندارند امنیت قضایی متصور بود؟"
شاه بیت غزل سروده شده از سوی آقای رئیس جمهور همین جاست که در نظام ولایی امنیت قضایی برای مردم متصور نیست و قضات و دادستانها و دادگاهها هرگز داد مردم را از بیدادگران نشسته در قدرت نگرفته اند.
امّا پاسخ رئیس قوه ی قضاییه منصوب شما به رئیس جمهورتان هم قابل تأمل است:
"حکایت شما حکایت سلطانی است که اموالِ مردم و املاک مردم را غاصبانه تصرف کرده بود و به مِلک خود منضم ساخته بود و به همه میگفت!! چرا رعایت ملکِ سلطان نمیکنید؟"
و در جای دیگر مینویسد:
"فعلاً در باب نقش برخی مقامات و دستگاههای اجرایی در این فساد کلان سخنی نمیگویم و آن را به زمان دیگری وامیگذارم".
ملاحظه میفرمایید، صحبت از تصرف غاصبانه اموال و املاک مردم و شرکت مقامات و دستگاههای اجرایی در فسادهای کلان است. چرا میگویید اگر این حقایق در اختیار مردم قرار گیرد، "خیانت" است؟ مردم در نظام ولایی آنقدر "غریب" اند که نباید از آنچه در مملکت میگذرد باخبر باشند؟
جناب آقای سید علی خامنه ای! کشور را به کجا کشانده اید؟ جملات بالا افشاگری از سوی من و دیگر مخالفان و دگراندیشان نیست، بلکه گفته و نوشته ی عالیترین مقامات مورد تأیید شماست. ظاهرا وقتی مسئله ی بگیر و ببند و شکنجه و اعدام مردم مطرح است، دو قوه ی قضاییه و مجریه در یک رابطه ی تنگاتنگ عمل میکنند؛ وزارت اطلاعات منتقدین را دستگیر میکند، بازجویی مینماید و حکم صادر میکند و در پایان برای اجرا به دادگاهها و نزد قضات!! میفرستد و آنها دستور وزارت اطلاعات را اجرا میکنند و دوستی و صمیمیت بین دو قوه برقرار است، امّا وقتی پای خلافهای خودشان در میان است به جان هم می افتند و همدیگر را میدرند.
و اما درباره عدالت شما بگذارید به یک خاطره دیگر اشاره کنم. حتماً ماجرا را بخاطر می آورید. پس از پیروزی انقلاب وقتی با اصرار آیت الله طالقانی ریاست دانشگاه را پذیرفتم، شرط کردم که طبق نظر ایشان که معتقد و مصرّ به شورایی اداره کردن تمام دستگاه ها و دخالت مستقیم مردم در اداره امور کشور بودند، برای حفظ استقلال دانشگاه این مؤسسه ی بزرگ علمی ـ فرهنگی را از طریق شوراهای مرکب از نمایندگان واقعی دانشجویان و استادان و کارمندان اداره کنیم. اینکار انجام شد اما به ذائقه شما و حزبتان خوش نیامد و توطئه ها شروع شد. با برنامه ریزی های حسن آیت دبیر سیاسی حزب جمهوری اسلامی ( طبق آنچه در نوار معروف آمده ) تصمیم به بستن دانشگاهها گرفتید. شورای مدیریت و شورای عالی دانشگاه با این امر مخالفت کردند ولی حزب شما با بسیج کردن چماق بدستان و باصطلاح حزب الهی ها با حمله و کشتار و مجروح کردن تعداد زیادی از دانشجویان روز ۳ اردیبهشت ۵۹ دانشگاهها را اشغال کردند. وقتی شورای مدیریت و شورای عالی در اعتراض به این عمل وحشیانه و ضد فرهنگی استعفا دادند چند روز بعد (۵ اردیبهشت ۵۹) جنابعالی به نام امام جمعه تهران با سوء استفاده از تریبون نماز جمعه من و همکارانم را متهم به "خیانت" کردید و گفتید باید جوابگوی "ملت" باشیم. ما هم فردای آن روز (شنبه ۶اردیبهشت ۵۹) بلافاصله برای اطلاع ملّت از حقایق و روشن شدن اینکه چه کسی خدمت و چه کسانی خیانت کرده اند تقاضای یک مناظره ی رودررو و زنده در تلویزیون نمودیم و این تقاضا بارها تکرار شد اما شما حاضر به اینکار نشدید تا اینکه پس از گذشت یکسال به جای پاسخگویی، من را روانه زندان نمودید و به دست جلاد اوین سپردید. راستی چه کسی مسئول آن پنج سال زندان و شکنجه هایی که بر من وارد شد است؟ من همان موقع گفتم شما به من و همکارانم نسبت "خیانت" داده اید. اگر حاضر به بحث و اثبات آن نگردید طبق فتوای خودتان و مراجع از عدالت افتاده اید و دیگر حکم "عدالت و تقوا" در مورد شما جاری نیست و شما در تمام مدت رهبری خود از این گونه تهمتها حتی به دوستان و همفکرانتان بسیار زده اید و امروز پس از گذشت سه دهه با مسائل پیش آمده اثبات گردید که عدم صلاحیت شما برای رهبری چه بر سر ملّت آورده است. شما با توجه به اصل پنجم قانون اساسی خودتان که میگوید:
"زمان غیبت حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه در جمهوری اسلامی ایران، ولایت امر و امامت امت برعهده ی فقیه عادل و باتقوی، آگاه به زمان، شجاع، مدیر و مدبّر است".
 فاقد شرایط لازم برای رهبری هستید. اصل یکصد و یازدهم قانون اساسی خودتان صراحتاً میگوید:
"هرگاه رهبر از انجام وظایف قانونی خود ناتوان شود یا فاقد یکی از شرایط مذکور در اصولِ پنجم و یکصد و نهم گردد، یا معلوم شود از آغاز فاقد بعضی از شرایط بوده است، از مقام خود برکنار خواهد شد."
بنابراین شما باید خاضعانه استعفای خود را به حضور ملّت بزرگوار ایران تقدیم کنید و اعلام نمایید با شرایطی که به وجود آمده، اثبات شد "نظام ولایی" قادر به اداره ی امور کشور نیست و مردم فهیم ایران هستند که باید چگونگی اداره ی امور کشور را در یک همه پرسی (رفراندوم) آزاد و همگانی زیرنظر سازمانهای بین المللی تعیین کنند و سرنوشت خود را به دست گیرند تا از آنچه در لیبی و سوریه و... در کشتار مردم و تخریب شهرها اتفاق افتاد جلوگیری گردد. جناب آقای خامنه ای، شک نکنید، فردا نوبت شماست و این نوشته، آخرین پیام من به شماست.
انا لله وانا الیه راجعون
یا ایها الذین آمنوا لِمَ تقولون ما لا تفعلون. کَبُرَ مقتاً عِندَ اللهِ أَن تقولوا ما لا تفعلون. ای مؤمنان، چرا چیزی را میگوئید که عمل نمیکنید؟ نزد خدا سخت منفور است چیزی را بگوئید که عمل نمیکنید.
سوره ی صف آیات ۲ و ۳ (قرآن مبین ترجمه مهندس علی اکبر طاهری قزوینی)

ملکی: ایران در حالِ فروپاشی است, شک نکنید، فردا نوبتِ شماست ,فاقد شرایط لازم برای رهبری هستید

باور کنید که این مردم همه با میل و رغبت به استقبال و دیدن شما نمی آیند. کافی است یک بار ادارات و مدارس و شهر را تعطیل نکنند و روستاییها را به زور به استقبال از شما نکشانند دکتر محمد ملکی مبارز نام آشنا و دیرپا طی نامه ای به رهبر جمهوری اسلامی به نقد ایشان پرداخته و در انتها نوشته است که این آخرین پیام وی خواهد بود. دکتر ملکی در بخشی از نامه خود گفته است: قبول کنید ایران در حالِ فروپاشی است. به حرفهای اطرافیان خود باور نداشته باشید، آنها فقط به منافع خود می اندیشند و در پایان کار رهایتان میکنند. در حالِ حاضر مردم تمام گرفتاریهای خود را ناشی از اعمال و رفتار و گفتار شما میدانند. در بخش دیگری از این نامه آمده است: شما با توجه به اصل پنجم قانون اساسی فاقد شرایط لازم برای رهبری هستید.بنابراین شما باید خاضعانه استعفای خود را به حضور ملّت بزرگوار ایران تقدیم کنید. متن کامل این نامه که نسخه ای از آن در اختیار سایت ملی مدهبی قرار داده شده به این شرح است: بسم الحق تقدیم به ستار بهشتی و دیگر جان باختگان راه آزادی و برابری شک نکنید، فردا نوبتِ شماست هم میهنان گرامی، ایرانیان آزاده حدودِ شش ماه قبل (۲ خرداد ۹۱) در یادداشتی خطاب به حاکمان نظام ولایی نوشتم: اگرچه میدانم داستان حاکمان این سرزمین داستان فرعون است و ادعای خدایی و سرکشی و غرق در رودِ جهالت و خود بزرگ بینی، تا آخرین لحظه برای حفظ قدرت شیطانی، امّا آیا این حاکمیت آنقدر عقل و شعور دارد که در این واپسین روزهای حیاتش یک دم به عاقبت راهی که در پیش گرفته بیاندیشد؟ ۶ ماه از نوشتن آن یادداشت گذشت، در این مدت تحولات بزرگی در ایران و جهان و منطقه اتفاق افتاد که هر یک میتوانست شوکی باشد بر مغزهای منجمد شده ی این جماعت. امّا استبدادیان چنان در تارِ پوسیده و سست توهمات خودساخته ی کیش شخصیتی خویش گرفتارند که آنگاه شوک و ضربه ی نهایی را بر مغز خود احساس میکنند که خیلی دیر شده و ضربه چنان قوی و شکننده است که فرصت گفتن یک آخ را هم از آنها میگیرد. در آن یادداشت نوشتم: مایلم پیش از آنکه فریاد سکوت دادخواهی مردم آنچنان رسا گردد که کاخ استبدادیان را به لرزه درآورد و از بن فرو ریزد برای آخرین بار اعلام کنم، تحمل مردم به پایان رسیده و بیش از این حاضر نیستند شاهد نابودی سرزمین عزیزشان باشند. مردم ما نمیخواهند ایران بیش از این تبدیل به یک سرزمین سوخته شود. این آخرین هشدار به حاکمان کشور بلازده ی ایران است حال که پس از گذشت ۶ ماه از آن اتمام حجت و عدم توجه به آن تذکار، کار از کار گذشته و پایان عمر حاکمان نزدیک است و میتوان آن را با تمام وجود حس کرد میخواهم سخنی داشته باشم با یکی از عوامل اصلی این همه بیداد و نابسامانی که ملت ما امروز با آنها دست و پنجه نرم میکند؛ با جناب آقای سید علی خامنه ای و بنویسم که ایشان از کجا به کجا رسیده اند. قبل از پیروزی انقلاب ایشان را فردی میشناختیم با ویژگیهایی از جمله علاقه به ادبیات و شعر و موسیقی و هنر، بیان خوش و قلم روان و توانا، دوستدار بحث و دیالوگ با جوانها بخصوص دانشجویان مجاهد و فدایی و انقلابی که آن روزها بسیاری از قدرت بدستان امروز به اینکار افتخار میکردند. امّا هرچه به روزهای پایانی نظام شاهی نزدیکتر میشدیم فاصله ی ایشان از دوستان و همسخنان گذشته بیشتر میشد و به جماعتی که خود را حزب الهی مینامیدند و شعارشان حزب فقط حزب الله، رهبر فقط روح الله بود نزدیک و نزدیکتر میشدند و پس از قرار گرفتن در کادر رهبری حزب جمهوری اسلامی برای هرچه نزدیکتر شدن به قدرت درصدد قلع و قمع دوستان و دانشجویان و جوانانی که از وضع موجود و یکه تازی حزب جمهوری انتقاد میکردند برآمدند و همان روحانی متظاهر به ضداستبداد بودن که چند بار به زندان و...

مک کين: ايران تهديدی برای صلح و ثبات جهان است


جان مک کين، سناتور جمهوريخواه، روز يکشنبه پنجم آذرماه با اشاره به برنامه هسته ای ايران و همچنين نقش اين کشور در مسلح کردن گروه های فلسطينی و حزب الله لبنان گفته است که حکومت ايران «تهديدی برای صلح و ثبات»‌ در جهان است.

جان مک کين در گفت وگو با شبکه تلويزيونی «فاکس نيوز» آمريکا اين مطلب را بيان کرده است.


جان مک کين  در پاسخ به اين  پرسش که در صورت اقدام اسرائيل عليه برنامه هسته ای  ايران،  موشک های دور بردی که ايران در اختيار حزب الله لبنان و گروه های فلسطينی قرار داده چه تهديد و چالشی برای اسرائیل خواهد بود، گفت: به دليل  ده ها هزار  موشکی که برای حزب الله لبنان فرستاده شده است،‌آنها (اسرائيلی ها) با چالش خيلی مهمی از جانب حزب الله لبنان مواجه اند. من همچنين فکر می کنم ايرانی ها به کارشان  ادامه خواهند داد مگر اين که ببينند می بايست بهايی برای اين کارشان بپردازند.


سناتور مک کين همچنين تاکيد کرده است که آمريکا و اسرائيل می بايست برای ايران خط قرمزی تعيين و بگويند ايران نبايد از اين خط عبور کند.


اين سناتور جمهوريخواه همچنين  گفته است: «زمان آن فرا رسيده اين نکته را به بپذيريم که ( تلاش)  ايران برای دستيابی سلاح هسته ای  تنها کاری نيست که انجام می دهند بلکه اقدامات  تروريستی در سراسر جهان سازماندهی می کنند، از جمله طرح ترور سفير عربستان در همینجا در واشينگتن.»


اشاره سناتور مک کين به پرونده دو شهروند ايرانی به نام‌های منصور ارباب سير و غلام شکوری است که دولت آمريکا آنها  را به دست داشتن در توطئه ترور سفير عربستان سعودی در واشينگتن متهم کرد. جمهوری اسلامی دست داشتن در اين توطئه را رد کرده است.


منصور ارباب سير، يک ايرانی تبار شهروند آمريکا  و ۵۸ ساله که در تگزاس عمدتا به کار فروش اتومبيل‌های دست دوم اشتغال داشته، در ۲۹ سپتامبر سال گذشته در فرودگاه جان اف. کندی آمريکا به اتهام دست داشتن در توطئه ترور عادل الجبير سفير سعودی در واشينگتن بازداشت شد.


سناتور مک کين همچنين گفته است :« ايرانی ها تهديدی برای صلح و ثبات در سراسر جهان هستند و ما می بايست استراتژی برای مقابله با آنها توسعه دهیم.»


در همين زمينه، کارل لوين سنانور دمکرات و رييس کميته نيروهای مسلح آمريکا، روز يکشنبه به شبکه «ان بی سی» گفته است باراک اوباما، رييس جمهوری آمريکا می بايست جامعه جهانی را برابر ايران يکپارچه و متحد کند. «چرا که ( ايران) منبع مشکل است.»


سناتور لوين همچنين به حمايت ايران از حکومت سوريه، لبنان و گروه های فلسطينی اشاره کرده است.


در حالی اين دو سناتور آمريکايی به نقش ايران در ارسال سلاح برای حزب الله لبنان و گروههای فلسطينی اشاره کرده اند که محمود الزهار، عضو دفتر سياسی حماس و وزيرخارجه پيشين دولت حماس، شامگاه شنبه در يک سخنرانی در غزه گفت: «ايران هرگز برای دادن سلاح به فلسطينی ها شرطی قائل نشده است و فلسطينی ها وامدار ايران نيستند و ايران در راه خدا، اين کمک ها را کرده است و فلسطينی ها حقيقت را آشکارا می گويند».


زياد النخاله معاون دبيرکل سازمان جهاد اسلامی فلسطين، که سازمانش ارتباط  قوی تری با ايران دارد نيز  در رشته مصاحبه هايی در قاهره گفته است: «از فشنگ تا موشکی که در غزه مورد استفاده نيروهای "مقاومت" است، همگی متعلق به ايران است»





پسامد‌های جنگ ۸ روزه اسرائیل و حماس


علی افشاری - پس از ۸ روز درگیری سنگین نظامی در غزه و بالا گرفتن تنش اسرائیل و فلسطین، قرارداد آتش‌بس با وساطت محمد مرسی و دولت مصر منعقد شد. بر اساس توافق‌ها، آتش‌بس مقدمه موافقت‌نامه بزرگ‌تری است که پس از تثبیت آتش‌بس به جریان خواهد افتاد. حال باید دید که آیا شرایط برای صلح پایدار مساعد می‌شود که احتمال آن بالا نیست، یا این توقف موقت است و طرفین با تجدید قوا آماده رویارویی بعدی می‌شوند.

دور جدید حملات نظامی اسرائیل با فاجعه انسانی در غزه همراه شد. بیش از ۱۶۱ فلسطینی کشته شدند که نیمی از آنها افراد عادی و غیر نظامی بودند. از اسرائیلی‌ها نیز دستکم 5 نفر جان باختند و بیش از ۲۷ نفر در انفجار اتوبوس شهری زخمی شدند.

تحلیل‌های متفاوتی از چرایی و چگونگی تداوم این منازعه هشت روزه وجود دارد. اسرائیل و حماس هر یک دیگری را آغازکننده ماجرا معرفی می‌کنند. تشخیص روایت درست ماجرا به دلیل دیرینه بودن جنگ در منطقه و سوابق قبلی دشوار است.

اما رصد کردن منابع و راست‌آزمایی دعاوی طرفین نشان می‌دهد که دور جدید حملات هوایی بدون تفکیک اسرائیل، پس از شلیک موشک از سوی یک گروه کوچک جهادی فلسطینی به پادگانی در اسرائیل و مجروح شدن ۴ سرباز اسرائیلی بوقوع پیوست. تقربیا به‌طور هم‌زمان یک انبار مهمات اسرائیل در نزدیکی مرز با غزه نیز آتش گرفت.

این حملات و موشک‌پرانی‌های پراکنده نیروهای نزدیک به گروه جهاد اسلامی فلسطین به نوبه خود واکنشی است به محاصره غزه و سخت‌گیری نیروهای اسرائیلی در تردد مردم و بخصوص شلیک به افرادی که در منطقه مرزی به حصارها نزدیک می‌شوند.

به‌نظر می‌رسد تضعیف حماس و گروه‌های جهادی تنها هدف اسرائیل نبوده، بلکه مهار جمهوری اسلامی و تقویت موقعیت این کشور در زورآزمایی هسته‌ای با ایران نیز در کار بوده باشد. اسرائیل در این ماجرا سپر موشکی خود به نام گنبد آهنین را تست کرد. این سیستم برای تضعیف عملیات تلافی‌جویانه ایران در صورت حمله اسرائیل به تاسیسات اتمی این کشور نیز کاربری دارد. در اصل استفاده از این سیستم و قابلیت بالا و حیرت‌انگیز آن، معادلات موازنه قوا  را به نفع اسرائیل به هم زد و توان بازدارندگی ایران در برابر حمله احتمالی اسرائیل را کاهش داد.
بنابراین داوری جامع در خصوص منشاء درگیری‌ها ناگزیر به منازعه تاریخی اسرائیل و فلسطین و بن‌بست‌ها در مسیر صلح ارتباط پیدا می‌کند.

برآورد منافع طرفین از جنگ

اما صرف‌نظر از توالی زمانی رویدادهایی که منجر به شکل‌گیری درگیری‌های اخیر شد که شدید‌ترین نمونه خود در چهار سال گذشته بود، هم دولت اسرائیل و هم حماس دلایلی برای شعله‌ور کردن آتش جنگ داشتند.

در نگاه نخست به نظر می‌رسد شروع درگیری‌ها در ۷۰ روز پیش از انتخابات زودهنگام پارلمانی اسرائیل با هدف تثبیت موقعیت ائتلاف سیاسی حاکم به رهبری حزب لیکود صورت گرفته باشد . اما بررسی نتایج نظرسنجی‌ها پیرامون انتخابات از دهه دوم ماه اکتبر تا پیش از درگیری‌های خونین فوق این تصور را مخدوش می‌کند.

نظرسنجی روزنامه معاریو نشان می‌داد تعداد کرسی‌های حزب لیکود در مجلس اسرائیل از ۲۷به ۲۹ ارتقاء یافته که در ائتلاف با گروه‌های مذهبی، ملی‌گرا و راست‌های افراطی می‌تواند ۶۸ از ۱۲۰ کرسی را به خود اختصاص بدهد و بدین ترتیب تسلط خود بر دولت را ادامه دهد. [لینک]

این روند تا نزدیکی تنش‌ها ادامه یافت و انتخاب دوباره نتانیاهو بسیار محتمل به نظر می‌رسید. موقعیت قابل قبول اقتصادی اسرائیل در بحران جهانی و ثبات نسبی، دلایل موفقیت جریان مسلط بر دولت ارزیابی می‌شود. بنابراین دولت نتانیاهو و ایهود باراک نیازی به جنگ برای پیروزی در انتخابات نداشتند.

اما پرتاب موشک به مناطق جنوبی اسرائیل، مسئله امنیت را برای ساکنان این منطقه برجسته ساخت. دولت نتانیاهو برای جلوگیری از تاثیرات منفی القاء ناتوانی دولت در تامین امنیت برای ساکنان اسرائیلی، به سمت تهاجم به غزه پیش رفت.

اما علی‌رغم این واقعیت ، بالا گرفتن منازعه موقعیت دولت را بهبود بخشید. رقبا از جمله حزب کار، کادیما و جریان‌های چپ و راست میانه به حمایت از حمله به غزه و برخورد با حماس پرداختند. کلا در شرایط جنگی، دیگر اپوزیسیون در داخل کشور معنا ندارد. بنابراین تقریبا رقبای سیاسی اصلی در اسرائیل، در حمایت از دولت نتانیاهو بسیج شدند. مخالفت با حمله موشکی به شبه‌نظامیان فلسطینی در حکم خودکشی سیاسی برای آنها بود.

اما باید توجه داشت که این وضعیت فقط برای مدت زمان جنگ است و تاثیر موقت دارد . بعد از سپری شدن دوران جنگ باز مسائل و موضوعات اصلی طرح خواهند شد.

حماس و به‌خصوص بخش‌های رادیکال آن نیز برای بقاء و تثبیت موقعیت برتر خود بر منطقه غزه نیاز به این رویارویی‌ها دارند. این نیرو ها برای بقاء خود نیاز به تداوم فضای تنش و درگیری دارند تا با دمیدن بر تنور احساسات و مبارزه، یارگیری نموده و انگاره‌های هویتی خود را گسترش دهند. البته جناح میانه حماس به رهبری اسماعیل هنیه موافق چنین برخورد‌هایی نیست، اما همین جناح وقتی در موقعیت عمل انجام شده قرار  می‌گیرد، راهی جز همراهی ندارد.
در عین حال، شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد دولت اسرائیل مترصد حمله هوایی سنگین به غزه بوده و در واقع حملات موشکی کم‌شمار به خاک خود را تبدیل به فرصت کرده است. ایهود باراک در مصاحبه مطبوعاتی پس از شلیک موشک‌ها به غزه با رد سیاسی بودن این حمله گفت: «این ماجرا فرصتی شد تا زمان هدف قرار دادن احمد جعبری فرا رسد و ترور از حمله‌ای نامشروع به اقدامی مشروع تغییر کند.» [لینک]

این سخن را می‌توان قرینه‌ای بر وجود برنامه‌ای از پیش طرح شده تلقی کرد که از فرصت واکنش تلافی‌‌جویانه به فلسطینی‌های تندرو استفاده کرده است. ترور مسئول امنیتی حماس و هدف قرار دادن دیگر رهبران این گروه که علی‌القاعده مدت زیادی در تور امنیتی اسرائیل بوده‌اند، عملی شده است. اسرائیل به مدت یک دهه به دنبال شکار جعبری بود.

در عین حال به‌نظر می‌رسد تضعیف حماس و گروه‌های جهادی تنها هدف اسرائیل نبوده، بلکه مهار جمهوری اسلامی و تقویت موقعیت این کشور در زورآزمایی هسته‌ای با ایران نیز در کار بوده باشد. اسرائیل در این ماجرا سپر موشکی خود به نام گنبد آهنین را تست کرد. این سیستم برای تضعیف عملیات تلافی‌جویانه ایران در صورت حمله اسرائیل به تاسیسات اتمی این کشور نیز کاربری دارد. در اصل استفاده از این سیستم و قابلیت بالا و حیرت‌انگیز آن معادلات موازنه قوا را به نفع اسرائیل به هم زد و توان بازدارندگی ایران در برابر حمله احتمالی اسرائیل را کاهش داد.

تضعیف توان موشکی حماس نیز می‌تواند بخشی از برنامه تضعیف توان تلافی‌جویانه ایران باشد. البته رابطه حماس و جمهوری اسلامی دچار تغییرات زیادی شده، ولی هنوز امکان استفاده از توان حماس و دیگر گروه‌های جهادی فلسطینی در اقدامات بازدارنده جمهوری اسلامی در برابر تهدیدات اسرائیل منتفی نیست.

اما حماس و به‌خصوص بخش‌های رادیکال آن نیز برای بقاء و تثبیت موقعیت برتر خود بر منطقه غزه نیاز به این رویارویی‌ها دارند. این نیرو ها برای بقاء خود نیاز به تداوم فضای تنش و درگیری دارند تا با دمیدن بر تنور احساسات و مبارزه، یارگیری نموده و انگاره‌های هویتی خود را گسترش دهند. البته جناح میانه حماس به رهبری اسماعیل هنیه موافق چنین برخورد‌هایی نیست، اما همین جناح وقتی در موقعیت عمل انجام شده قرار می‌گیرد، راهی جز همراهی ندارد.

منازعه نظامی به نفع چه کسی تمام شد؟

پس از آتش‌بس هر دو طرف اعلام پیروزی کردند. البته شادی عمومی در غزه بیشتر از اسرائیل بود. افکار عمومی اسرائیل چندان استقبالی از قرار داد آتش‌بس نکرد و بخصوص ساکنان مناطق جنوبی هنوز نگران اصابت موشک‌ها هستند.

مواردی وجود دارد که می‌توان هر دو طرف را پیروز دانست. به عبارت دیگر پیروزی به شکل مطلق از آن یک‌طرف نشد. اما اسرائیل آشکارا کامیابی بیشتری داشت، زیرا اهداف این کشور شامل تثبیت امنیت شهروندان، تخریب توان موشکی حماس، متوقف کردن موشک‌پرانی و ایجاد بازدارندگی در برابر حملات موشکی به نحو ملموسی تامین شد.

طبق قرارداد حماس توافق کرده که پرتاب موشک به داخل اسرائیل متوقف شود. پیروزی مهم اسرائیل که موقعیت دفاع استراتژیک این کشور را به نحو چشمگیری ارتقاء داد، استقرار سیستم گنبد آهنین بود. این تجهیزات که توسط خود اسرائیل ساخته شده، در آخرین روز‌های درگیری با دقت ۵/ ۹۶ درصد حملات موشکی به سمت اهداف مسکونی و نظامی را دفع کرد. در کل ارتش اسرائیل بیش از۱۵۰۰ بار غزه را از طریق دریا و هوا مورد حمله قرار داد و دستکم ۸۰ نفر از نیروهای حماس را کشت.

ترور احمد جعبری از مقامات کلیدی حماس، برای اسرائیل ارزشمند بود و به‌خصوص موقعیت ایهود باراک در عرصه عمومی این کشور را ارتقاء داد. گروگان‌گیری گیلعاد شالیط ، سرجوخه وظیفه نیروی ارتش اسرائیل، کار جعبری بود و او در سازماندهی بسیاری از عملیات‌نظامی و امنیتی حماس نقش فعالی داشت. در جناح‌بندی داخل حماس وی بیشتر متمایل به ایران و خالد مشعل بود.

دولت جدید مصر و محمد مرسی از برنده‌های اصلی این جنگ بودند. جنگ ۸ روزه غزه موقعیت دولت مصر را تثبیت کرد و نشان داد نقش میانجی‌گرانه مصر در منطقه حتی پس از سقوط مبارک نیز برقرار است. همچنین مرسی نشان داد اگرچه حمایت و همدلی دولتش با فلسطینی‌ها بیشتر است، اما حاضر نیست این حمایت را به قیمت خصومت با اسرائیل انجام دهد بلکه به دنبال راه‌کارهای بینابینی است.
اما حماس توانست برای اولین بار شهر تل‌آویو را با موشک‌های ایرانی فجر مورد حمله قرار دهد. اتفاقی که اسرائیل پس از جنگ صدام و کویت و جنگ اول خلیج تجربه نکرده بود. این امر موفقیتی برای حماس بود، هرچند این موشک‌ها نتوانستند اهداف نظامی استراتژیک را آماج قرار دهند. حملات حماس که شامل پرتاب ۱۴۰۰ موشک بود، به کشته شدن ۵ اسرائیی منجر شد. سه نفر از آنها زمانی کشته شدند که تجهیزات یک قسمت از گنبد آهنین دچار نقص فنی بود. بنابراین از منظر ارائه قدرت موشکی، حماس موفقیت چشمگیری نداشت زیرا در توانایی موشکی، اصابت موشک به هدف از پیش تعیین شده اهمیت دارد نه صرف پرتاب یا اصابت آن به هر نقطه از خاک حریف.

البته همین حملات منجر به مختل شدن زندگی شهروندان اسرائیلی و ایجاد فضای وحشت و کاهش چشمگیر تعداد گردشگران شد که تاثیرات منفی برای اسرائیل دارد.

منفجر کردن اتوبوس و زخمی شدن تعدادی از شهروندان غیر نظامی اسرائیلی که از سال ۲۰۰۸ به بعد رخ نداده بود ، در عین حال مشکلی امنیتی برای اسرائیل به‌وجود آورد. این اقدام از منظر انسانی و حقوق‌بشری، همانند حملات تفکیک‌نشده ارتش اسرائیل به مناطق مسکونی فلسطینی‌ها در غزه در خور محکومیت است.

اما حماس موفقیت اصلی خود را در افزایش قدرت بازدارندگی می‌داند که باعث خودداری اسرائیل از حمله زمینی و تصرف غزه شد. شاید در این ادعا واقعیتی وجود داشته باشد. اما دولت اسرائیل چنین برنامه‌ای نداشت و هزینه‌های این کار برایش مقرون به صرفه نبود. اشغال مجدد غزه موجب افزایش تلفات انسانی، هزینه مالی و نظامی بیشتری برای اسرائیل می‌شد بدون این‌که تفاوت چندانی در دستاورد‌های احتمالی حاصل شود. فضای بین‌المللی و منطقه‌ای به شدت علیه اسرائیل می‌شد و چه بسا دولت کنونی مصر به تغییر بنیادی روابط دوران مبارک و سادات می‌پرداخت.

اگر به مفاد قرارداد عمل شود و اسرائیل به محاصره غزه به شکل کامل پایان دهد و مصر نیز گذرگاه رفح را باز کند و تردد در مسیرهای تجاری و ترابری آزاد شود، آنگاه بزرگ‌ترین و مهم‌ترین موفقیت حماس به‌دست آمده است.

محمد مرسی پس از پیروزی در انتخابات، بخشی از موانع موجود در رفح را که در سال ۲۰۰۷ توسط دولت مبارک ایجاد شده بود، تسهیل کرد اما آنها را بر نداشت. اینک دولت مصر فرصت را مناسب دیده تا با میانحی‌گری بین مصر و حماس به‌گونه‌ای محدودیت‌های مرزی را بردارد که منجر به نارضایتی و واکنش اسرائیل نشود.

از بین رفتن بخشی از توان موشکی حماس ضایعه‌ای برای جمهوری اسلامی است. همچنین تقویت نقش منطقه‌ای مصر و تحکیم روابط بین حماس و مصر به ضرر ایران خواهد بود. ممانعت از صدور مجوز برای حضور علی‌اکبر صالحی در غزه از سوی دولت مصر،  شکست آشکار دیپلماتیک برای جمهوری اسلامی بود. اگر مفاد قرارداد با موفقیت اجرا گردد، آنگاه غلط نیست اگر گفته شود جمهوری اسلامی  بازنده اصلی جنگ ۸ روزه غزه است.
البته حماس هم تعهد کرده است تونل‌های انتقال سلاح و قاچاق اسلحه نیز برچیده شوند. به‌طور کلی، رفع محاصره غزه باعث رونق اقتصادی، سیاسی و روابط خارجی غزه شده و بدین ترتیب موقعیت حماس تقویت می‌شود. در این واقعه دولت خودگردان فلسطین و گروه ساف منفعل بودند و سیر تحولات، روند به حاشیه رانده‌شدن این گروه را تسریع کرد.

اعلام جشن در غزه در حالی که فلسطینی‌ها بیش از ۱۶۱ نفر تلفات انسانی داشته‌اند، در عین حال نوعی واکنش روانی و تبلیغاتی است تا حماس روحیه نیروهایش را حفظ کرده و با تبلیغ برتری امتیازات بر هزینه‌های پرداخت‌شده، مانع از بروز انتقادات در غزه شود.

باز شدن مسیرهای ارتباطی با غزه که مرهون تغییر نظام سیاسی در مصر است در عین حال نشان می‌دهد، دولت اسرائیل تحت فشار برخوردهای نظامی و خشونت‌آمیز حاضر به اعطای امتیاز است. این فاکتوری است که رهبری جمهوری اسلامی تمایل دارد روی آن مانور بدهد و از بین رفتن محاصره را به عنوان موفقیت رویکرد جمهوری اسلامی در تشویق به مقاومت مسلحانه جلوه دهد.

میزان تغییرات در موازنه قوای منطقه خاور میانه

دولت جدید مصر و محمد مرسی از برنده‌های اصلی این جنگ بودند. جنگ ۸ روزه غزه موقعیت دولت مصر را تثبیت کرد و نشان داد نقش میانجی‌گرانه مصر در منطقه حتی پس از سقوط مبارک نیز برقرار است. همچنین مرسی نشان داد اگرچه حمایت و همدلی دولتش با فلسطینی‌ها بیشتر است، اما حاضر نیست این حمایت را به قیمت خصومت با اسرائیل انجام دهد بلکه به دنبال راه‌کارهای بینابینی است.

روابط آمریکا و مصر نیز بهتر شد و اوباما به صراحت از نقش مثبت دولت مرسی تجلیل کرد. این اتفاق کفه ترازو را به نفع جریانی در واشنگتن و کاخ سفید سنگین کرد که معتقد است مصر می‌تواند کماکان متحد امریکا در منطقه باقی بماند.

دولت آمریکا سمت‌گیری آشکاری به نفع اسرائیل داشت و نگذاشت قطعنامه شورای امنیت علیه خشونت‌ها در غزه صادر شود. رویکرد اوباما تقریبا مشابه برخورد جرج بوش در موقع جنگ سی و سه روزه اسرائیل و حزب‌الله لبنان بود. این برخورد جانبدارانه نشان داد امریکا همچنان به اسرائیل به‌مثابه متحد استراتژیک می‌نگرد.

اما برکشیدن آتش جنگ و بخصوص استفاده از موشک‌های فجر در ابتدا به نفع جمهوری اسلامی تمام شد و توجه را از ایران به غزه معطوف کرد. اما آتش‌بس و کارایی بالای گنبد آهنین عمر این موفقیت را کوتاه ساخت. اگر فضا رو به آرامش برود، دوباره بحران هسته‌ای ایران به جایگاه قبلی خود در منطقه بر می‌گردد.

از بین رفتن بخشی از توان موشکی حماس ضایعه‌ای برای جمهوری اسلامی است. همچنین تقویت نقش منطقه‌ای مصر و تحکیم روابط بین حماس و مصر به ضرر ایران است. ممانعت از صدور مجوز برای حضور علی‌اکبر صالحی در غزه از سوی دولت مصر، شکست آشکار دیپلماتیک برای جمهوری اسلامی بود. اگر مفاد قرارداد با موفقیت اجرا گردد، آنگاه غلط نیست اگر گفته شود جمهوری اسلامی بازنده اصلی جنگ ۸ روزه غزه است.

در این جنگ، دولت‌های عربی تحرک چندانی نداشتند و وضعیت آنها تفاوتی نکرد. ترکیه بر رویکرد حمایتی‌اش از فلسطینی‌ها افزود و بیشتر در تلاش اعمال فشار برای ایجاد آتش‌بس بود ولی موقعیت نقش‌آفرینی برای وساطت پیدا نکرد. حکومت سوریه نیز از گسترش تنش سود می‌برد.

اگرچه امید قطعی برای اجرای کامل قرارداد آتش‌بس وجود ندارد، ولی علائمی مشاهده می‌شوند که می‌تواند بیانگر شروع عصر جدیدی در روابط اسرائیل و فلسطین باشند. تلاش دولت مصر برای تنش‌زدایی، سرمایه‌گذاری بیشتر دولت اوباما بر روی صلح خاورمیانه در دوره دوم ریاست جمهوری، کاهش شکاف بین ساف و حماس، تقویت اسلام‌گرا‌ها در منطقه و ضرورت کاهش هزینه‌های امنیتی اسرائیل از این شواهد هستند. در این میان حماس نقش کلیدی دارد اگر تاثیرپذیری از بهار عربی را ادامه دهد و چهره میانه‌رو از خود در توازن قوای جدید منطقه به نمایش بگذارد.

البته طرفین دستاوردهایی نیز داشته‌اند که مشوق آنها برای درگیری در مقاطع آینده باشد. روزهای آینده نشان خواهد داد آیا مدار بسته صلح اسرائیل و فلسطین گشوده می‌شود یا نه.