به گزارش انتخاب، حجت الاسلام سید محمد خاتمی در مراسم عزاداری سیّد و سالار شهیدان امام حسین در زادگاه خود اردکان، اظهار داشت:
از حضرت امام صادق نقل شده است که فراوان سوره فجر را بخوانید چون آیات آخر این سوره متعلق به جدّ من ابا عبدالله الحسین است آخر سوره فجر چنین است "یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی"
"ای جان مطمئن و محکم به سوی خداوند برگرد در حالیکه تو از خدا خشنودی و خدا از تو خشنود است و درآ در میان عباد من و داخل شو در بهشت من"
در قرآن کریم درباره جان انسان ها و وجوه آن تعبیرهای مختلف است؛نفس اماره،نفس لوامه و نفس مطمئنه ،اگر بخواهیم بگوییم انسان کی به کمال می رسد هنگامی است که نفس او مطمئن باشد.
خداوند درباره بندگان خالص خودش می گوید "لا خوف علیهم و لا هم یحزنون" همه مشکلات بدبختی ها و نگرانی های روحی و روانی در انسان یا از ترس است یا از غم.انسان به خاطر مشکلاتی که برایش پیش می آید غمناک می شود، کسی از بستگانش از دنیا می رود ؛ما ل و مقامش را از دست می دهد . و ترس ؛ترس از فقر، ترس از بیماری،ترس از حکومت های جبّار زورگو؛ خداوند می فرماید مومن کسی است که نه خوف دارد و نه حزن. بهشت جایی است که در آن نه ترس است و نه غم.انسانی که ترس و غم نداشته باشد این انسان ؛ انسان خوشبختی است و نفس مطمئن ، نفسی است که اطمینان دارد چون به خدا پیوسته است و واقعا فارغ از غم و حزن است ؛ خداوند به این جان مطمئن که به کمال رسیده است و از همه مراحل گذشته است می گوید که "یا ایتها النفس..."که تو از خدا خشنود هستی و خدا از تو خشنود است.پس داخل شو در جمع بندگان خاص من و بهشت من. دراینجا بندگان و بهشت به "یای متکلم منفرد " اضافه شده است.
خداوند بصورت "ما "،"نحن" زیاد گفته ولی در میان بندگان من که خاص من هستند و داخل شو در "جنت من" نه بهشت کلی ؛ بهشتی که اختصاص به من دارد و آن جایگاه بزرگی است در آی.
حضرت صادق فرمود این آیات را زیاد بخوانید که این آیات درباره جدّ من امام حسین است.
یعنی در واقع امام حسین شخصیتی است که هم نفس مطمئنه دارد که هم از خدا راضی است هم خدا از او راضی است و در آن دنیا داخل در بهشت ویژه الهی است.اگر بخواهید زندگی امام حسین را در نظر بگیرید ،وقتی که در مدینه بالای قبر جدش رفت و خداحافظی کرد.از جمله چیزهایی که گفت اینکه:من گام بر نمی دارم جز در راه رضایت خدا.
این مساله خیلی مهمی است که انسان هر کاری که می کند به خاطر خدا باشد نه به خاطر خودنمائی؛رسیدن به ثروت نه به خاطر اینکه از او تمجید و تعریف بکنند به خاطر رضایت خدا باشد.
آخرین لحظه ای که در گودال قتلگاه افتاده بود می فرمود:"الهی رضاً بقضائک،تسلیماً لامرک" این مظهر شخصیت بارزی است که خدا اینچنین از او تجلیل و تعریف کرده است.
خدا انشاالله به حق محمد(ص) و آل محمد(ص)، ما را به شخصیت و جایگاه پیامبر، اهل بیت و این بزرگواران آشنا بکند و واقعاً پیرو آنها باشیم،نه فقط بگوییم دوستتان داریم ، در ادب در اخلاق و بخصوص الان که ما اکنون حکومتی منتسب به اسلام داریم این پیروی را ثابت کنیم و واقعا آنچه باعث تاسف است این است که ما در جامعه مان از بالا به پایین می بینیم موارد اخلاقی که مورد تایید دین خدا بوده ؛مورد تایید پیامبر بوده - و می فرمایند"بعثت لاتمم مکارم الاخلاق"- آسیب دیده است.متاسفانه در جامعه ما دروغ یا تملق و...زیاد شده و باید نگران باشیم. گرچه بسیار مهم است که وضع اقتصادی خوب باشد؛زندگی مردم آرام و مطمئن و خوب باشد زیر بناهای اقتصادی،اجتماعی استوار باشد، روابط ما با حفظ اصالتها به گونه ای باشد که خطرها را دفع و کم کند ، ولی مهمتر از همه اینها اینکه اخلاق در جامعه جایگاه مهم داشته باشد.
انشاالله که با پیروی که از پیامبر و پیشوایان بزرگوار بخصوص حضرت ابا عبدالله بتوانیم این صفات و خصوصیات را هم در جنبه فردی و هم جنبه اجتماعی در جامعه پیاده کنیم و پیش ببریم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر