زمانی محمد تقی مصباح یزدی، تئوریسین مورد اعتماد آیتالله خامنهای گفته بود: "فهمیدن نظرات رهبری معظم انقلاب کار سادهای نیست و باید از طریق قراین و سخنان، از اصل نظراتشان مطلع شد".
حکم حکومتی اخیر آیت الله خامنه ای به مجلس ایران برای توقف طرح سوال از رئیس جمهور، یکی از شواهدی است که پیچیدگی اطلاع یافتن از دیدگاه های رهبر ایران را به وضوح نشان می دهد.
این حکم در شرایطی صادر شد که در هفته های پیش، درگیری شدیدی میان نمایندگان موافق و مخالف سوال از محمود احمدی نژاد در جریان بود و هر دو گروه، استدلال می کردند که در چهارچوب دیدگاه های رهبر جمهوری اسلامی عمل می کنند.
استدلال موافقان طرح سوال این بود که رهبر - که به عقیده آنان مدافع اختیارات قانونی مجلس بود- کلامی در مخالفت با طرح سوال از رئیس دولت بر زبان نرانده است. علی لاریجانی رئیس مجلس، در دفاع از دیدگاه های همین گروه بود که در نیمه آبان گذشته، خطاب به نمایندگانی که معتقد بودند رهبر ایران موافق سوال از رئیس جمهور نیست، گفت: "این موضوع صحت ندارد، اگر مطلبی بود ایشان به بنده میگفتند و من به شما اعلام میکردم."
در مقابل، استدلال مخالفان طرح سوال از رئیس جمهور آن بود که اگر چه آقای خامنه ای، مشخصا در این مورد سخنی نگفته، اما آنها از اشارات غیرمستقیم او - مثلاً در مورد لزوم پرهیز قوا از تنش - به مخالفت تلویحی رهبر ایران با چنین طرحی پی برده اند.
شاه بیت استدلال این گروه از نمایندگان، اظهارات مهدی کوچک زاده نماینده طرفدار دولت بود که در پاسخ به تاکید علی لاریجانی بر عدم مخالفت رهبر با طرح سوال گفت: "بنده و جمع دیگری از نمایندگان از فحوای کلام رهبری میفهمیم که تمایل به طرح سوال از رئیسجمهور در شرایط فعلی ندارند... به انسان عاقل که نباید همه چیز را دستور دهند... باید گاهی از ایما و اشاره هم فهمید."
استدلال آقای کوچک زاده، مبتنی بر واقعیتی شناخته شده در نظام حکومتی ایران بود. در حقیقت، اعلام حکم حکومتی آیت الله خامنه ای به توقف طرح سوال از رئیس جمهور، یک بار دیگر ثابت کرد نظر کسانی که مدعی اند برای پی بردن به دیدگاه های رهبری باید به "ظاهر" سخنان او توجه کنند، تا چه حد ممکن است گمراه کننده باشد.
"بنده و جمع دیگری از نمایندگان از فحوای کلام رهبری میفهمیم که تمایل به طرح سوال از رئیسجمهور در شرایط فعلی ندارند... به انسان عاقل که نباید همه چیز را دستور دهند... باید گاهی از ایما و اشاره هم فهمید"
مهدی کوچک زاده، نماینده مجلس ایران
نظر فوق، در نقطه مقابل دیدگاه شناخته شده طیفی از حامیان سرسخت رهبر ایران قرار دارد که معتقدند او به خاطر مسئولیت رسمی خود، دارای محذوریت های داخلی و بین المللی متعددی است و در نتیجه، امکان بیان همه دیدگاه ها و فرمان های خود را ندارد.
معتقدان به این نظر، تاکید دارند که پیروان واقعی رهبر باید بکوشند با پی بردن به "خواسته های قلبی" ولی فقیه، این خواسته ها را برآورده کنند.
به این ترتیب است که استدلال چند هفته پیش علی لاریجانی مبنی بر مجاز بودن سوال از رئیس جمهور به علت "اعلام نشدن" مخالفت رهبری با آن، احتمالا نوعی "بدعت" در زمینه فهم دستورات حکومتی ولی فقیه به شمار می آمد.
شاید برای اجتناب از همین بدعت گذاری بود که لازم شد تا رهبر جمهوری اسلامی ایران، در یک سخنرانی علنی -آن هم در جمع بسیجیان- به صراحت "روش استخراج حکم" مطرح شده توسط رئیس مجلس را بی اعتبار اعلام کند.
ترویج این قاعده که برای فهم دستورات ولی فقیه باید به ظاهر سخنان او توجه کرد، عملا به معنی وادار ساختن رهبر به پذیرش شفاف و علنی مسئولیت تمام اقداماتی است که برای تأمین نظرات او صورت می گیرند.
این در حالی است که به وضوح، مجموعه ای از دستورات مهم آیت الله خامنه ای در زمینه های داخلی و خارجی، از جنسی نیستند که رهبر ایران، امکان پذیرش رسمی مسئولیت آنها را داشته باشد. موضوع این دستورات، از مسائل بسیار حساس امنیتی گرفته تا تصمیم گیری های سیاسی نهادهای حکومتی را در بر می گیرد.
تا جایی که به دستگاه قانونگذاری ایران مربوط می شود، میزان دخالت غیر علنی آقای خامنه ای در تصمیمات نمایندگان به حدی است که علی لاریجانی، در آخرین جلسه علنی مجلس هشتم گفت که در طول عمر این مجلس، "بارها" نظرات رهبر جمهوری اسلامی به مجلس رسیده و شهادت داد که نمایندگان همواره با "درک نصایح" آیت الله خامنه ای به آن عمل کرده اند. با توجه به اینکه موارد دخالت "علنی" آقای خامنه ای در تصمیمات مجلس هشتم بسیار اندک بوده، تنها نتیجه ای که از شهادت آقای لاریجانی می توان گرفت آن است که در اکثر دفعاتی که نظر رهبری به مجلس هشتم رسیده، این کار به طور غیر رسمی و غیر علنی صورت گرفته است.
"ترویج این نگرش که برای فهم دستورات ولی فقیه باید به ظاهر سخنان او توجه کرد، عملا به معنی وادار ساختن رهبر به پذیرش شفاف و علنی مسئولیت تمام اقداماتی است که برای تأمین نظرات او صورت می گیرند؛ فرایندی که در بسیاری از موارد، به 'مصلحت' ارزیابی نمیشود"
در چنین شرایطی، ایجاد این توقع در داخل حکومت که تنها دستورات علنی رهبری ملاک عمل مسئولان است، با ساز و کار تصمیم گیری و تصمیم سازی در نظام حکومتی ایران به شدت ناسازگار است. بر همین مبنا، اصرار علی لاریجانی بر مجاز بودن سوال از رئیس جمهور به علت اعلام نشدن مخالفت رهبر ایران، احتمالا به عنوان نکته ای منفی در کارنامه سیاسی او ثبت می شود و می توان پیش بینی کرد که در آینده، بارها توسط رقبای سیاسی او به عنوان نشانه ای از "بی بصیرتی سیاسی" مورد استناد قرار بگیرد.
در آبان ماه گذشته، علی مطهری، نماینده منتقد دولت در مجالس هشتم و نهم، گفت که نمایندگان "دائما برای هر کاری از دفتر رهبری سوال میکنند و به صورت شاخهای از دفتر رهبری درآمدهاند".
وی بعدها در توضیحی بیشتر افزود: "در جلسات رسمی و غیر رسمی مجلس جملاتی از این قبیل زیاد تکرار میشود که: 'نظر آقا این نیست، آقا با این طرح مخالفاند، فلان عضو دفتر رهبری گفته است رهبری این نظر را قبول ندارند'، و.... در نتیجه بسیاری از افراد از اظهارنظر خودداری میکنند و بسیاری از طرحها با یک جمله باد هوا میشود."
سرانجام عبرت آموز طرح سوال از رئیس جمهور در مجلس نهم و اشتباه سیاسی سوال کنندگان در "دست کم گرفتن" اشارات غیر مستقیم رهبر جمهوری اسلامی، دلیل چنین رفتار سیاسی محتاطانه ای را، در مجلس و در نهادهای دیگر حکومتی، بهتر توضیح می دهد.
تجربه اخیر سوال از رئیس جمهور، ابعاد جدیدی از دشواری های فهم دیدگاه های "واقعی" رهبری را به را به مسئولان حکومتی ایران معرفی کرد که نتیجه طبیعی آن، بی تردید در افزایش باز هم بیشتر دغدغه های این مسئولان برای "کشف" دیدگاه های رهبری در زمینه های مختلف، قابل تشخیص خواهد بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر