۱۳۹۱ مرداد ۱۷, سه‌شنبه

قصیدیه خاتمیه!



دیدی دلا که یار بیامد
آن پشت و رو سوار بیامد!
گویند رفته بوده دماوند
از طرف کوهسار بیامد
ناگه به سوی صندق آرا
آن مرد استوار بیامد
مردم شُوکه شدند و شدیداً
اعصابشان فشار بیامد
ایرانیان داخل و خارج
از خونشان بخار بیامد!
ای هموطن مگر چه خبر شد
کاین بمب و انفجار بیامد؟
گلشیفته دوباره شده لخت
کز هر طرف هوار بیامد؟
یا خاتمی خودش شده عریان
بی لنگ و استتار بیامد!
یا اینکه ناگهان چه گوارا
خسته ز کارزار بیامد!
یا ناگهان لنین شب عیدی
در خدمت تزار بیامد!
نه!، خاتمی مطابق معمول
با رهبری کنار بیامد
دنبال کار و بار همیشه
آن مرد کهنه کار بیامد
«ما حافظ بقای نظامیم»
او با همین شعار بیامد
از بهر حفظ بیضۀ اسلام
با کلی افتخار بیامد
یک اتفاق ساده عجیبا
اینسان پر انتشار بیامد!
بر باد رفت امید نهائی!
ای عقل پارت-تایم، کجائی؟
-----------------

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر